کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدهوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آسیب و تیب
فرهنگ گنجواژه
مدهوش، پریشان.
-
سیب و تیب
فرهنگ گنجواژه
مدهوش و پریشان.
-
مست و پاتیل
فرهنگ گنجواژه
مست و مدهوش.
-
تیب
فرهنگ فارسی معین
(ص .) سرگشته ، مدهوش .
-
مجدوه
لغتنامه دهخدا
مجدوه . [ م َ ] (ع ص ) مدهوش ترسان . (منتهی الارب ). مدهوش . (ناظم الاطباء).
-
شمید
فرهنگ نامها
(تلفظ: šamid) مدهوش از عشق و اندوه و اضطراب .
-
طافح
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیخود، شرابخواره، مدهوش، مست، سیاهمست، کچول ۲. شرابباره، دائمالخمر
-
لایعقل
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیخود، بیهوش، مدهوش ۲. خراب، مست ≠ بهوش، هوشیار
-
entranced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
entranced، اغاز مدهوش کردن، از خود بیخود کردن، زیاد شیفته کردن، در بیهوشی یا غش انداختن
-
entrancing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
entrancing، اغاز مدهوش کردن، از خود بیخود کردن، زیاد شیفته کردن، در بیهوشی یا غش انداختن
-
مست و خراب
فرهنگ گنجواژه
سیاه مست، مدهوش. وانگهش مست و خراب از سر بازار بیار.
-
محو شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. از بینرفتن، زدوده شدن، زایل شدن، معدوم شدن، منهدم شدن، زوال یافتن ۲. مدهوش شدن ۳. مجذوب شدن ۴. غرقه گشتن، غرق شدن
-
ازدسترفته
واژگان مترادف و متضاد
۱. فقید، مرحوم، مرده ۲. گمشده، مفقود، هدر ۳. بیاختیار، شیفته، مدهوش
-
هجع
لغتنامه دهخدا
هجع. [ هَِ ] (ع ص ) مدهوش بیخود. (منتهی الارب ). || گول . (منتهی الارب ). غافل احمق . (اقرب الموارد).
-
تدهیش
لغتنامه دهخدا
تدهیش . [ ت َ ] (ع مص ) در حیرت انداختن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مدهوش ساختن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد).