کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدنف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدنف
لغتنامه دهخدا
مدنف . [ م ُ ن ِ ] (ع ص ) آفتاب نزدیک به فروشدن و زردگردیده . (ناظم الاطباء). رجوع به لغت قبلی و نیز رجوع به ادناف شود.
-
مدنف
لغتنامه دهخدا
مدنف . [ م ُ ن ِ / ن َ ] (ع ص ) بیمار گران . (منتهی الارب ): رجل مدنف ؛ مردی بر جای بمانده . بیماری گران . (از مهذب الاسماء). آنکه به سبب عشق در شرف مرگ است . (از بحر الجواهر). گرفتار بیماری گران و سخت . (ناظم الاطباء). که بیماری مشرف به موتش کرده اس...
-
جستوجو در متن
-
جبلة
لغتنامه دهخدا
جبلة. [ ج َ ب َل َ ] (اِخ ) ابن حریث العذری . از شعراء عرب است . در عقد الفرید از اشعار وی نقل شده و از آن جمله است :یا قلب انک فی الاحیاء مغرورفاذکر و هل ینفعنک الیوم تذکیرحتی متی انت فیها مدنف و له لایستفزنک منها البدر و الحور.و رجوع به عقدالفرید ج...
-
بیمار
لغتنامه دهخدا
بیمار. (ص ) ناتوان و خسته . (برهان ). ناتوان ومریض . (انجمن آرا). مریض . (شرفنامه ٔ منیری ). ناتندرست . دردمند. ناتوان . ناخوش . رنجور. (ناظم الاطباء). این لفظ مرکب است از بی (کلمه ٔ نفی ) به اضافه ٔ مار، بمعنی صحت و شفا. (از فرهنگ نظام ). آرنده ٔ بی...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن المأمون النحوی اللغوی القاضی . یاقوت گوید: او دارای خطی ملیح و عقلی صحیح بود. مولد وی ذی القعده ٔ سال 509 هَ . ق . ووفات به شعبان 586 است . و من از پسر او ابومحمد عبداﷲبن احمد شرح حال احمد خواستم و او جزئی بخط پدر ...