کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدنس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدنس
لغتنامه دهخدا
مدنس . [ م َ ن َ ] (ع اِ) چرکی و جای چرکین . (ناظم الاطباء). واحد مدانس است به معنی معایب و گفته اند: مواضع دنس ، و گفته اند مدانس جمع بلا واحد است . (از اقرب الموارد). رجوع به مدانس شود.
-
مدنس
لغتنامه دهخدا
مدنس . [ م ُ دَن ْ ن َ ] (ع ص ) آلوده . ناپاک . ملوث . چرکین . (ناظم الاطباء). نعت مفعولی است از تدنیس . رجوع به تدنیس شود.
-
مدنس
لغتنامه دهخدا
مدنس . [ م ُ دَن ْ ن ِ ] (ع ص ) ریمناک گرداننده . (آنندراج ). آلوده کننده . چرکین کننده . پلیدکننده . (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از تدنیس . رجوع به تدنیس شود.
-
جستوجو در متن
-
مدانس
لغتنامه دهخدا
مدانس . [ م َ ن ِ ] (ع اِ) معایب . (اقرب الموارد). || مواضع ناپاکی . (از اقرب الموارد). ج ِ مدنس . (ناظم الاطباء).
-
مدمس
لغتنامه دهخدا
مدمس . [م ُ دَم ْ م َ ] (ع ص ) چرکین . آلوده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آلوده . ناپاک . (ناظم الاطباء). مدنس . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خفی . پوشیده : دمس الشی ٔ؛ اخفاه و امر مدمس . (اقرب الموارد). مخبوء. (متن اللغة). || (اِ) سجن . (اقر...