کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدفون شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مدفون شدن
مترادف و متضاد
دفنشدن، خاک کردن، به خاک سپرده شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدفون شدن
واژگان مترادف و متضاد
دفنشدن، خاک کردن، به خاک سپرده شدن
-
واژههای مشابه
-
مدفون کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دفن کردن، به خاک سپردن ۲. پنهان کردن، مخفی کردن، نهان ساختن
-
مدفون کردن
فرهنگ واژههای سره
به خاک سپردن
-
مدفون ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
ادفن
-
جستوجو در متن
-
چال شدن
لغتنامه دهخدا
چال شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) چاله شدن . گود شدن . || دفن شدن . مدفون شدن . در زیر خاک گذاشته شدن کسی یا چیزی .
-
bowtie effect/ bow-tie effect/ bow tie effect
اثر پروانهگون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نمایان شدن ناودیسی با کانون مدفون (buried focus) در مـقطـع لرزهای نـاکـوچیـده (unmigrated)
-
ثواء
لغتنامه دهخدا
ثواء. [ ث َ ] (ع مص ) ایستادن . اقامت . مقیم شدن به جائی . ثواءمکان یا بمکان ؛ اقامت دراز کردن در آن . || فرود آمدن به مکانی . || مدفون گردیدن .
-
مرکوز
لغتنامه دهخدا
مرکوز. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از رَکز. رجوع به رکز شود. || محکم نشانیده شده ، مأخوذ از رکز که به معنی سرنیزه و جز آن در زمین فروبردن است . (غیاث ) (آنندراج ). || نشانده شده و نهاده شده و نصب شده . (ناظم الاطباء). || ثابت . (یادداشت مرحوم دهخدا). ...
-
خاک شدن
لغتنامه دهخدا
خاک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از خویشتن را هیچ و ناچیز پنداشتن : در بهاران کی شودسرسبز سنگ خاک شو تا گل بروید رنگ رنگ . مولوی .ای برادر چو عاقبت خاک است خاک شو پیش از آنکه خاک شوی . سعدی .ازین خاکدان بنده ای پاک شدکه در پای کمتر کسی خاک شد. س...
-
تسویة
لغتنامه دهخدا
تسویة. [ ت َ س ْ ی َ ] (ع مص ) راست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). راست و برابر کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). برابر کردن .(از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد): سویت المعوج فمااستوی ...
-
پنهان
لغتنامه دهخدا
پنهان . [ پ َ / پ ِ ] (ص ، ق ) مخفی . پوشیده . راز. نهان . خافی . خافیة.خفاء.خفی ّ. مُدَغمر. خفوة. دفینة. مستور. باطن . نهفته . دفین . مدفون . مُدَخِمس . (منتهی الارب ). مَخبوّ. مُختفی . نامرئی . متواری . مکتوم . کتیم . در خِفاء. در خُفیه . در سرّ. س...
-
محسن
لغتنامه دهخدا
محسن . [ م ُ س ِ ] (اِخ ) (میرزا...) متولد 21 ذیحجه 1288هَ . ق . در تهران . و از رجال دوره ٔ مشروطه بود و داماد سید عبداﷲ بهبهانی . پس از کشته شدن بهبهانی اغلب مرجوعات مردم با او بود. میرزا محسن در دوره ٔ اول مجلس از جانب طلاب تهران به عنوان وکیل به ...
-
دینه
لغتنامه دهخدا
دینه . [ ن ِ ] (اِخ ) دینه اتین یا ناصرالدین دینه (1861- 1929 م . = 1348 هَ . ق .) مستشرق فرانسوی و نقاش غیرحرفه ای . قسمتی از زندگی خود را در شهر بوسعادة در الجزایر گذرانید و در همین شهر طبق وصیت او مدفون گردیددر سال 1927 م . مسلمان شدن خود را آشکار...