کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدغدغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدغدغ
لغتنامه دهخدا
مدغدغ . [ م ُ دَ دَ ] (ع ص ) آنکه در حسب یا نسب خود معیوب باشد. (منتهی الارب ). حرام زاده . (مهذب الاسماء). مغمور در حسب یا نسب . (از متن اللغة).
-
مدغدغ
لغتنامه دهخدا
مدغدغ . [ م ُ دَ دِ ] (ع ص ) طعن کننده . (آنندراج ). در عرض کسی طعنه زننده . (از متن اللغة). نعت فاعلی است از دغدغة. رجوع به دغدغة شود.
-
جستوجو در متن
-
بسکلیدن
لغتنامه دهخدا
بسکلیدن . [ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص ) در آغوش گرفتن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || غلغلیج کردن . (ناظم الاطباء). مدغدغ ساختن و به چنگال نواختن . (آنندراج ). غلغلک دادن و رجوع به غلغلج و غلغلیج و غلغلیچه در برهان و لغت نامه شود. || نوازش نمودن . (ناظم...
-
حرامزاده
لغتنامه دهخدا
حرامزاده . [ ح َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب / ص مرکب ) سِنْد. (صحاح الفرس ) (دهار). سنده . سندره . (صحاح الفرس ). ابن زنیة.ابن غیة. ولدالزنا. زنازاده . مول . زاده ٔ حرام . زاده ٔزنا. ناپاکزاد. ناپاکزاده . خشوک . ولد حرام . فغاک . سنداره . جامغول . خشتوک . ...