کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدران
لغتنامه دهخدا
مدران . [ م ِ ] (اِخ ) جایگاهی است در طریق تبوک از مدینه و موسوم است به ثنیة مدران . (از معجم البلدان ). یکی از مساجد نبی است . (منتهی الارب ). رجوع به ثنیة مدران شود.
-
مدران
لغتنامه دهخدا
مدران . [ م ِ ] (ع ص ) چرک آلوده . (منتهی الارب ): ثوب مدران ؛ جامه ٔ آلوده به چرک و چرکین . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) . ج ، مدارین . || ظبی مدران ؛ آهوی درین خوار. (منتهی الارب ). آهوئی که درین یعنی خرده علفهای خشکیده ٔپراکنده خورد. (از متن اللغ...
-
واژههای مشابه
-
بوی مدران
لغتنامه دهخدا
بوی مدران . [ م َ ] (اِ مرکب ) رجوع به بومادران و بوی مادران و بلنجاسف و برنجاسف شود.
-
ثنیة مدران
لغتنامه دهخدا
ثنیة مدران . [ ث َ نی ی َ ت ُ م ِ ] (اِخ ) محلی است در راه تبوک از مدینه و در آنجا پیغمبر مسجدی بساخت . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
مدارین
لغتنامه دهخدا
مدارین . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِدران . رجوع به مدران شود.