کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدجن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدجن
لغتنامه دهخدا
مدجن . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) مقیم گردنده در جائی . (آنندراج ). مقیم در جائی . (ناظم الاطباء). رجوع به داجن شود. || یوم مدجن ؛ روزی تاریک از میغ. (مهذب الاسماء). روز ابرناک . (آنندراج ). رجوع به ادجان شود.
-
جستوجو در متن
-
اعشاش
لغتنامه دهخدا
اعشاش . [ اَ ] (اِخ ) موضعی است در بلاد بنی تمیم ازآن ِ بنی یربوع بن حنظله . و در بیت زیر از فرزدق این نام آمده است :عرفت باعشاش و ماکدت تعزف و انکرت من حدراء ما کنت تعرف .و همچنین در این بیت از ابن نَعْجاء الضَبّی ّ آمده است :ایا ابرقی اعشاش لازال م...
-
خرج
لغتنامه دهخدا
خرج . [ خ ُ ] (اِخ ) نام وادیی در دیار بنی تمیم است ازآن بنی کعب بن عنبر در سفلای صمان . بعضی گفته اند خرج در دیار عدی است و گروه سومی آنرا در حدود یلبن ذکر کرده اند. کثیر درباره ٔ آن گفته است : اء أطلال َ دار من سعاد بیلبن وقفت بها وحشاً کأن لم تُ...