کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدبوغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مدبوغ
/madbuq/
معنی
۱. ویژگی پوست پیراستهشده؛ دباغتشده.
۲. [مجاز] گرسنه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدبوغ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] madbuq ۱. ویژگی پوست پیراستهشده؛ دباغتشده.۲. [مجاز] گرسنه.
-
مدبوغ
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) دباغت شده ، دباغی گشته .
-
مدبوغ
لغتنامه دهخدا
مدبوغ . [ م َ ] (ع ص ) جلد مدبوغ ؛ پوست پیراسته . (مهذب الاسماء). دباغت یافته . دباغی شده . دبیغ. (از متن اللغة).
-
واژههای مشابه
-
جلد مدبوغ
دیکشنری عربی به فارسی
چرم جير , پارچه جير , چرم مخمل نما
-
جستوجو در متن
-
چرم جیر
دیکشنری فارسی به عربی
جلد مدبوغ
-
پارچه جیر
دیکشنری فارسی به عربی
جلد مدبوغ
-
چرم مخمل نما
دیکشنری فارسی به عربی
جلد مدبوغ
-
نامدبوغ
لغتنامه دهخدا
نامدبوغ . [ م َ ] (ص مرکب ) دباغی ناشده . مقابل مدبوغ .
-
مدبغ
لغتنامه دهخدا
مدبغ. [ م ُ دَب ْ ب َ ] (ع ص ) پوست پیراسته و دباغت شده . (از ناظم الاطباء). رجوع به دبیغ و مدبوغ شود.
-
پیراسته
لغتنامه دهخدا
پیراسته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از پیراستن . مهذب . مقابل آراسته . متحلی . متحلیة. مقذذ. (منتهی الارب ) : جهاندار خاقان مرا خواسته است سخنها ز هر گونه پیراسته است . فردوسی .خانه ٔ پیراسته همچون نگارمنتظر خانه فروش توام . عطار. || نازیبا بر...