کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدأم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدأم
لغتنامه دهخدا
مدأم .[ م ِ ءَ ] (ع ص ) جیش مدأم . یرکب کل شی ٔ. (منتهی الارب ). سپاهی که بر هر چیزی سوار شوند. (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
مدام
واژگان مترادف و متضاد
۱. باقی، برقرار ۲. پیوسته، جاودان، دایماً، علیالدوام، علیالاتصال، لاینقطع، مستمر ۳. باده، شراب، می ۴. بارشپیوسته
-
DSM
مدام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← مدولهسازی دنبالهمستقیم
-
مدام
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] modām ۱. همیشه.۲. (صفت) همیشگی؛ دائم.۳. (اسم) [قدیمی] می؛ شراب.
-
مدام
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) همیشه ، جاوید. 2 - (اِ.) شراب انگوری .
-
مدام
لغتنامه دهخدا
مدام . [م ُ ] (ع اِ) باران پیوسته . (منتهی الارب ). مطر الدائم . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || شراب . (اوبهی ) (غیاث اللغات ). می . (دستورالاخوان ). می انگوری . (منتهی الارب ). خمر. مدامة. (اقرب الموارد) (متن اللغة).مل . نبید. عقار. قهوه . راح . قرق...
-
مدام
واژهنامه آزاد
پیوسته، گاهی نیز به معنی باده آمده
-
مدام
واژهنامه آزاد
به عنوان قید در زبان فارسی می تواند معادل با "یکریز" در نظر گرفته شود.
-
holoplankton
مدامدروایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] اندامگانهایی که در دریاها و آبهای شیرین زندگی میکنند و در تمام چرخۀ عمر خود زندگی دروایی دارند
-
جستوجو در متن
-
premechanical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش مدام
-
یک روند
لهجه و گویش تهرانی
مدام
-
یک کله
لهجه و گویش تهرانی
مدام
-
یک بند
لهجه و گویش تهرانی
مدام