کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مدال
/medāl/
معنی
نشان فلزی که برای قدردانی از خدمات کسی به او اعطا شود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جایزه، گردنآویز، نشان
دیکشنری
colors, decoration, emblem, medal, regalia
-
جستوجوی دقیق
-
مدال
واژگان مترادف و متضاد
جایزه، گردنآویز، نشان
-
مدال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← نشان
-
مدال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: médaille] medāl نشان فلزی که برای قدردانی از خدمات کسی به او اعطا شود.
-
مدال
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر. ] (اِ.) نشان ، نشان افتخار، نشان فلزی که برای قدردانی از خدمات کسی به او اعطا می شود.
-
مدال
لغتنامه دهخدا
مدال . [م ِ ] (فرانسوی ، اِ) سکه مانندی است که به یادگار در واقعه ٔ مهمی یا به پاس خدمت شخص بزرگی ساخته می شود و به پاس خدمت کارکنان اداره ای یا کسانی که خدمت برجسته ای برای کشور یا انجمنی انجام داده اند ممکن است مدال داده شود و آن پائین تراز نشان اس...
-
مدال
دیکشنری فارسی به عربی
وسام
-
واژههای مشابه
-
مدالآور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← نشانآور
-
مدال بزرگ
دیکشنری فارسی به عربی
نوط
-
مدال رسمی
دیکشنری فارسی به عربی
شارة
-
مدال برنز
واژهنامه آزاد
نشان مفرغین.
-
مدال طلا
واژهنامه آزاد
نشان زرّین.
-
مدال نقره
واژهنامه آزاد
نشان سیمین.
-
مدال یا نشان
دیکشنری فارسی به عربی
زينة
-
درجه و مدال
فرهنگ گنجواژه
نشان.