کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مداقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مداقه
/modāqqe/
معنی
۱. در امری دقت و باریکبینی کردن.
۲. در حساب دقت کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
امعان، باریکبینی، بررسی، دقت نظر، تدقیق، توجه، دقت، کنجکاوی، موشکافی، ملاحظه
دیکشنری
consideration, scrutiny
-
جستوجوی دقیق
-
مداقه
واژگان مترادف و متضاد
امعان، باریکبینی، بررسی، دقت نظر، تدقیق، توجه، دقت، کنجکاوی، موشکافی، ملاحظه
-
مداقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مداقَّة] modāqqe ۱. در امری دقت و باریکبینی کردن.۲. در حساب دقت کردن.
-
مداقه
فرهنگ فارسی معین
(مُ قِّ) [ ع . مداقة ] (مص ل .) دقت کردن ، باریک بینی کردن .
-
مداقه
لغتنامه دهخدا
مداقه . [ م ُ داق ْ ق َ / ق ِ ](از ع اِمص ) باریک بینی . استقصاء. (یادداشت مؤلف ). دقت کردگی . حساب از روی دقت و درستی . (ناظم الاطباء).- مداقه کردن ؛ دقت کردن و باریک شدن در موضوعی . به دقت وارسی کردن .
-
واژههای مشابه
-
مداقة
لغتنامه دهخدا
مداقة. [ م ُ داق ْ ق َ ] (ع مص ) با هم باریکی کردن در حساب ،یا عام است . (منتهی الارب ). با کسی کار باریک فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). به دقت به حساب کسی رسیدن . (از اقرب الموارد). رجوع به مداقه شود. || آرد کردن . (منتهی الارب ). رجوع به...
-
مداقه کردن
واژگان مترادف و متضاد
دقت کردن، تدقیق کردن، امعاننظر کردن، تامل کردن
-
مورد مداقه قرار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
افحص بدقة
-
مداقه و غور
فرهنگ گنجواژه
بررسی دقیق.
-
جستوجو در متن
-
افحص بدقة
دیکشنری عربی به فارسی
موشکافي کردن , مورد مداقه قرار دادن
-
کنجکاوی
واژگان مترادف و متضاد
تتبع، تجسس، تدقیق، جستجو، خردهبینی، دقت، مداقه
-
امعان
واژگان مترادف و متضاد
بررسی، تدقیق، دقت، مداقه، معاینه، ملاحظه
-
scrutinizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بررسی می کند، مورد مداقه قرار دادن، موشکافی کردن، بدقت بررسی کردن
-
scrutinized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دقیق، مورد مداقه قرار دادن، موشکافی کردن، بدقت بررسی کردن