کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدافعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدافعة
لغتنامه دهخدا
مدافعة. [ م ُ ف َ ع َ ] (ع مص ) دارادار کردن حق کسی را. (صراح چ تهران ص 198 ذیل مدخل دفع، از یادداشت مؤلف ) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). مماطله نمودن . (ناظم الاطباء). مماطله کردن به حق کسی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || از کسی دفعکردن . (ت...
-
واژههای مشابه
-
مدافعه
واژگان مترادف و متضاد
۱. پایداری، پشتیبانی، دفاع، دفع، مقاومت ≠ تهاجم، هجمه ۲. حمایت، جانبداری
-
مدافعه
فرهنگ فارسی معین
(مُ فِ عَ یا عِ) [ ع . مدافعة ] (مص م .) 1 - یکدیگر را راندن و دور کردن . 2 - دفاع کردن .
-
مدافعه
لغتنامه دهخدا
مدافعه . [ م ُ ف َ / ف ِ ع َ / ع ِ ](از ع اِمص ) مدافعة. مدافعت . رجوع به مدافعت شود.
-
مدافعه
دیکشنری فارسی به عربی
التماس , دفاع
-
واژههای همآوا
-
مدافعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مدافَعة] ‹مدافعه› [قدیمی] modāfe'at ۱. یکدیگر را راندن و دور کردن.۲. از کسی حمایت و طرفداری کردن؛ دفاع کردن.۳. سهلانگاری در انجام کاری؛ تعلّل کردن.
-
مدافاة
لغتنامه دهخدا
مدافاة. [ م ُ ] (ع مص ) تمام بکردن خسته . (تاج المصادر بیهقی ). خسته را کشتن . (منتهی الارب ).
-
مدافعت
لغتنامه دهخدا
مدافعت . [ م ُ ف َ ع َ ] (از ع اِمص ) درنگی . تکاهل . مسامحت در ادای دین . (ناظم الاطباء). مماطله . دفعالوقت کردن . مخالفت کردن : مصرح گفته آمده است که اگر آنچه مثال دادیم به زودی آن را امضا نباشد و به تعلل و مدافعتی مشغول شده آیدناچار ما را باز باید...
-
جستوجو در متن
-
مهاجمه
واژگان مترادف و متضاد
تاخت، هجوم، یورش ≠ مدافعه
-
apology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عذرخواهی، پوزش، مدافعه، اعتذار
-
justification
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توجیه، دلیل اوری، مدافعه
-
دفاع
واژگان مترادف و متضاد
پدافند، تدافع، مدافعه ≠ تک، حمله