کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدافع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مدافع
/madāfe'/
معنی
= مِدفع
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پاسدار، پشتیبان، حارس، جانبتدار، حافظ، حامی، دفاعکننده، ظهیر، مجیر ≠ مهاجم
دیکشنری
advocate, defender, defense, defensive, guardian, protector
-
جستوجوی دقیق
-
مدافع
واژگان مترادف و متضاد
پاسدار، پشتیبان، حارس، جانبتدار، حافظ، حامی، دفاعکننده، ظهیر، مجیر ≠ مهاجم
-
مدافع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دفاع
-
مدافع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مِدفع] [قدیمی] madāfe' = مِدفع
-
مدافع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] modāfe' کسی که چیزی را دفع و رد میکند؛ دفاعکننده.
-
مدافع
فرهنگ فارسی معین
(مُ فِ) [ ع . ] (اِفا.) دفاع کننده .
-
مدافع
لغتنامه دهخدا
مدافع. [ م َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ مِدفَع. (متن اللغة). رجوع به مدفع شود. || ج ِ مَدفَع. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مدفع شود.
-
مدافع
لغتنامه دهخدا
مدافع. [ م ُ ف َ ] (ع ص ) مهتر غیرمزاحم . (منتهی الارب ). گویند: سید غیرمدافع. مزاحم فی السیادة. (اقرب الموارد).
-
مدافع
لغتنامه دهخدا
مدافع. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) راننده و دورکننده . (آنندراج ).کسی که دفع می کند و دور می نماید. مدافعه کننده و از خود دورکننده . (از ناظم الاطباء). که از شخصی یا شهری یا جائی در مقابل استیلا و دست اندازی تعرض کننده و دشمن دفاع میکند: مدافع شهر. مدافع کشور...
-
مدافع
دیکشنری عربی به فارسی
دفاع کردن , طرفداري کردن , حامي , طرفدار , وکيل مدافع , کسي که در لشکر کشي شرکت ميکند , سرباز کهنه کار , نامزد انتخابات , کسيکه در پارلمان تبليغ ميکند
-
مدافع
دیکشنری فارسی به عربی
متهم , معتذر
-
واژههای مشابه
-
مدافع آخر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دفاع آخر
-
مدافع چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دفاع چپ
-
مدافع راست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دفاع راست
-
defending champion
مدافع قهرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشکار یا تیمی که با عنوان قهرمانی دورۀ قبل در مسابقه یا مسابقات قهرمانی بعد شرکت میکند