کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
orbital plane
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هواپیما مداری
-
orbital motion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرکت مداری
-
closed circuit 2
مدار بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که جریان الکتریکی بهطور پیوسته از آن بگذرد
-
orbital
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدار، مداری، دوار
-
acceptor circuit
مدار پذیرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] مداری که برای پذیرش یک بسامد معین تنظیم شده است
-
inductive circuit
مدار القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که شامل هر دو خاصیت واکُنایی القایی و مقاومت است
-
open circuit
مدار باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری الکتریکی که در یک یا چند نقطه قطع شده باشد و درنتیجه جریانی از آن نگذرد
-
tributary circuit, tributary 2
مدار فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مداری که ایستگاهها را به شبکۀ مازه یا مرکز سودهی وصل میکند
-
impedance inverter
وارونگر رهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] مداری که رهبندی ورودی آن در هنگام اتصال به بار با وارون رهبندی آن متناظر باشد
-
balanced bridge
پل متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری الکتریکی که برای ولتاژ خروجی صفر تنظیم میشود
-
long-period comet
دنبالهدار بلنددوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] دنبالهداری که دورۀ مداری آن بیش از دویست سال باشد
-
unilateral conductivity
رسانندگی یکسویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی آرمانی هر جزء مداری که جریان را فقط در یک جهت هدایت میکند
-
zonary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زونری، منطقهای، مداری، جداری، غشایی، ناحیه ای
-
circuiting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور زدن، دور چیزی گشتن، در مداری سفر کردن، احاطه کردن
-
alternate routing
مسیرگردانی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] توانایی دستگاه سودهی در ایجاد مسیر بهسوی دستگاه دیگر ازطریق دو یا چند گروه مداری