کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مدارست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مدارست
/modāresat/
معنی
۱. چیزی را بهعنوان درس خواندن.
۲. مذاکرۀ درسی کردن؛ مذاکره و مباحثه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مدارست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مدارَسة] [قدیمی] modāresat ۱. چیزی را بهعنوان درس خواندن.۲. مذاکرۀ درسی کردن؛ مذاکره و مباحثه.
-
مدارست
لغتنامه دهخدا
مدارست .[ م ُ رَ س َ ] (ع مص ) مدارسة. خواندن . قرائت چیزی : می خواستم که این مکتوب نهان ، و خاطر اشرف را از مدارست این فضایح و ممارست این قبایح معاف دارم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 69). رجوع به مدارسة شود.
-
واژههای همآوا
-
مدارسة
لغتنامه دهخدا
مدارسة. [ م ُ رَ س َ ] (ع مص ) چیزی با کسی درس کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). سبق گفتن و درس کتاب کردن . (منتهی الارب ). کتاب را تدریس کردن . دراس . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || با هم مذاکره کردن . (از منتهی الارب ). مذاکره کردن با اهل...
-
جستوجو در متن
-
پی
لغتنامه دهخدا
پی . [ پ َ / پ ِ ی ِ ] (حرف اضافه ) برای ِ. بهرِ. ل ِ. جهت ِ. علت ِ. واسطه ٔ. سبب ِ : من امروز نز بهر جنگ آمدم پی پوزش نام و ننگ آمدم . فردوسی .سپه را بکردار پروردگاربهر جای بردم پی کارزار. فردوسی .آتش بر دیگ پی کار تست آب به بیگار تو در آسیاست . ناص...