کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخوض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخوض
لغتنامه دهخدا
مخوض . [ م َ ] (ع ص ) (از«خ وض ») فرورفته و خوض کرده در آب . (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به خوض شود.
-
مخوض
لغتنامه دهخدا
مخوض . [ م َ ] (ع ص ) گوسپند باردار. (منتهی الارب ) . (ناظم الاطباء). || شیر مسکه برآورده . (ناظم الاطباء) . و رجوع به مخض و مخاض شود.
-
مخوض
لغتنامه دهخدا
مخوض . [ م ِخ ْ وَ ] (ع اِ) کفچه ٔ شراب . (مهذب الاسماء). کبچه و یا چیزی که بدان شراب را زنند تا آمیزد.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کبچه و یاچیز دیگر که بدان شراب را شورانند. (ناظم الاطباء).
-
مخوض
لغتنامه دهخدا
مخوض . [ م ُ خ َوْ وِ ] (ع ص ) درآینده به آب . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه می گذرد از گذرگاه و پایاب رودخانه . (ناظم الاطباء). و رجوع به تخویض شود. || آنکه می شوراند و می آمیزد و برمی انگیزد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون )...
-
جستوجو در متن
-
کبچه
لغتنامه دهخدا
کبچه . [ ک َ چ َ ] (اِ) چوبی باشد که بدان آرد گندم بریان کرده شده را که با چیزی آغشته کنند بر هم زنند و بشورانند و آن را به عربی مجدح گویند. (برهان ). کفچ . کفچه . کپجه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ): مجدح ؛ کبچه ٔ پِسْت شور. مخوض ؛ کبچ یا چیزی که بد...
-
پست شور
لغتنامه دهخدا
پست شور. [ پ َ ] (نف مرکب ) کبچه ای که بدان پست آشورند: مِجدَح ؛ کبچه ٔ پست شور. مخوض ؛ کبچه یا چیزی که بدان شراب زنند تا آمیزد و مِجدَح پست شور باشد. نبّاج ؛ کبچه ٔ پست شور. مِزهَف ؛ کبچه ٔ پست شور. (منتهی الارب ).