کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخوس
لغتنامه دهخدا
مخوس . [ م ُ خ َوْ وِ ] (ع ص ) کسی که شتران را یگان یگان به سوی آب فرستد تا ازدحام نشود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تخویس شود.
-
واژههای همآوا
-
مخوص
لغتنامه دهخدا
مخوص . [ م ُ خ َوْ وِ] (ع ص ) گیرنده ٔ عطا اگر چه قلیل باشد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).گیرنده ٔ عطیه اگر چه اندک باشد. (ناظم الاطباء). || پیری ظاهر شونده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مکانی که در آن خوص...
-
جستوجو در متن
-
ابضعه
لغتنامه دهخدا
ابضعه . [ اَض َ ع َ ] (اِخ ) نام پادشاهی از کندَه ، برادر مخوس .