کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخمش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مخمش
/moxammaš/
معنی
مخدوش؛ خدشهدار؛ خراشیده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخمش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moxammaš مخدوش؛ خدشهدار؛ خراشیده.
-
مخمش
فرهنگ فارسی معین
(مُ خَ مَّ) [ ع . ] (اِمف .) خدشه وارد آمده ، مخدوش .
-
جستوجو در متن
-
ابوطاهر
لغتنامه دهخدا
ابوطاهر. [ اَ هَِ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن مخمش زیادی . رجوع به محمد... شود.