کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مخل
/moxel[l]/
معنی
۱. خللرساننده؛ اخلالکننده.
۲. فاسدکننده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آشوبگر، اخلالکننده، اخلالگر، شورشی، مفسد، مفسدهجو
۲. دستوپاگیر، سرخر، مانع، مزاحم، مصدع
دیکشنری
bottleneck, disruptive, intrusive
-
جستوجوی دقیق
-
مخل
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشوبگر، اخلالکننده، اخلالگر، شورشی، مفسد، مفسدهجو ۲. دستوپاگیر، سرخر، مانع، مزاحم، مصدع
-
مخل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مخلّ] moxel[l] ۱. خللرساننده؛ اخلالکننده.۲. فاسدکننده.
-
مخل
فرهنگ فارسی معین
(مُ خِ لّ) [ ع . ] (اِفا.) اخلال کننده ، فاسدکننده .
-
مخل
لغتنامه دهخدا
مخل . [ م ُ ](ع اِ) (اصطلاح علم الحیل ) تخته ٔ گرد یا هشت گوشه ای است که به وسیله ٔ آن اجسام سنگین را به حرکت درمی آورند. شیوه ٔ کار چنین است که زیر جسم سنگینی را که بایدجابجا شود، حفر می کنند و سر مخل را در آن گودال می گذارند، آنگاه سر دیگر را محکم ...
-
مخل
لغتنامه دهخدا
مخل . [ م ُ خ َل ل ] (ع ص ) (اصطلاح دیوان سپاه ) آن سپاهی است که نامش از دیوان حذف شده و دوباره ثبت نشده است . (مفاتیح العلوم چ بنیاد فرهنگ ص 66).
-
مخل
لغتنامه دهخدا
مخل . [ م ُ خ ِل ل ] (ع ص ) خلل اندازنده . (آنندراج ).فاسدکننده . ویران کننده . (ناظم الاطباء). اخلال کننده . اطناب ممل چنانکه ایجاز مخل نه از فصاحت باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به اخلال شود. || اضطراب کننده . آشوب کننده . اعتراض کننده و ف...
-
مخل
دیکشنری عربی به فارسی
اهرم , ديلم
-
مخل
دیکشنری فارسی به عربی
دخيل
-
واژههای مشابه
-
مخل بالآداب
دیکشنری عربی به فارسی
شرم اور , گستاخ , نا نجيب , بي حيا
-
مخل اجتماع
دیکشنری فارسی به عربی
لااجتماعي
-
ایجاز مخل
واژهنامه آزاد
این واژه را در اصطلاح حقوقی میتوان چنین معنی کرد: ایجاز مُخِل حالتی است که خلاصه گویی بیش از حد یا گزیده گویی بیش از اندازه، باعث ایجاد اختلال در رسیدن به مقصود فرد، در جریان امر رسیدگی، شود.
-
مخل اسایش شدن
دیکشنری فارسی به عربی
مضايقة
-
جستوجو در متن
-
intruders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزاحمان، مزاحم، مخل، فضول