کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخشی
لغتنامه دهخدا
مخشی . [ م ُ خ َش ْ شی ] (ع ص ) ترساننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به خشیه شود.
-
جستوجو در متن
-
مسلم
لغتنامه دهخدا
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن مخشی . رجوع به ابومعاویه (مسلم ...) شود.
-
ابومخشی
لغتنامه دهخدا
ابومخشی . [ اَ ؟ ] (اِخ ) الطائی ، سویدبن مخشی . صحابی بدری است .
-
ابومعاویة
لغتنامه دهخدا
ابومعاویة. [ اَ م ُ ی َ ] (اِخ ) مسلم بن مخشی . محدث است و بکربن سواده از او روایت کند.
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن مخشی . در «التجرید» آمده است که وی از امرای لشکر اسلام بود و در غزوه ٔ یرموک شرکت داشت . (از الاصابه ٔ ابن حجر، قسم اول از حرف عین ، ترجمه ٔ شماره ٔ 5724). رجوع به عقدالفرید ابن عبدربه ج 3 ص 289 شود.
-
غزوه ٔ ابواء
لغتنامه دهخدا
غزوه ٔ ابواء. [ غ َزْ وَ ی ِ اَب ْ ] (اِخ ) یا غزوه ٔ ودّان . ودّان کوهی میان مکه و مدینه است و از ابواء شش میل فاصله دارد. رسول خدا در ماه صفر، 11 ماه پس از هجرت به مدینه به قصد کاروان قریش بیرون شد و سعدبن عبادة را جانشین خود قرار داد و به ابواء رس...
-
ارغند
لغتنامه دهخدا
ارغند. [ اَ غ َ ] (ص ) (از کلمه ٔ اوستائی اِرِغَنت و پهلوی اَرگَند) خشمگین . (برهان ) (جهانگیری ). غضبناک . (جهانگیری ). قهرآلود. (آنندراج ). || دلیر. شجاع . خصم افکن . (برهان ) (سروری ). دلیر خصم افکن . (اوبهی ). || حریص . (جهانگیری ) (شعوری ). خداو...
-
مگس
لغتنامه دهخدا
مگس . [ م َ گ َ ] (اِ)جانوری است کوچک و بالدار و پرنده که به تازی ذباب گویند. (ناظم الاطباء). ذباب . (زمخشری ) (ترجمان القرآن ). در اوستایی ، مخشی (پشه ، مگس ). پهلوی ، مگس ، مکس ، مخش (فقط در تفسیر کلمات اوستایی ) بلوچی ، مکش ، مگیسک ، مهیسک (مگس ، ...