کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخروطات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مخروطات
معنی
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ مخروطه . 1 - مخروط ها. 2 - بخشی از هندسه که دربارة خواص مقاطع مخروطی بحث می کند.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخروطات
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ مخروطه . 1 - مخروط ها. 2 - بخشی از هندسه که دربارة خواص مقاطع مخروطی بحث می کند.
-
مخروطات
لغتنامه دهخدا
مخروطات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مخروطة (مخروط). مخروطها. || (اصطلاح هندسی ) شاخه ای از ریاضیات است که در آن مقاطع مخروطی مورد مطالعه قرار می گیرد. (فرهنگ اصطلاحات علمی ). بخشی از ریاضی که درباره ٔ مقاطع مخروطی و خواص آن بحث می کند. بعبارت دیگر اگر یک مخ...
-
جستوجو در متن
-
ابوجعفر
لغتنامه دهخدا
ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] (اِخ ) محمدبن موسی . او را در ریاضیات و نجوم تألیفاتی بوده و چون شروحی بر مخروطات ابلونیوس دارد یحتمل که زبانی جز عربی نیز میدانسته است . (نقل به اختصار از لُکلرک ). بعید نیست این محمدبن موسی مکنی به ابوجعفر، محمدبن موسی مکنی...
-
دزارگ
لغتنامه دهخدا
دزارگ . [ دِ ] (اِخ ) ژرار. یا گاسپار (1593 - 1662 م .). ریاضیدان و مهندس فرانسوی و از مؤسسین هندسه ٔ جدید. از زندگی او چندان اطلاعی در دست نیست . شهرتش بسبب کتابی است که در مخروطات نوشته است ، که اگر چه مورد توجه دکارت و پاسکال بود، در زمان وی چندا...
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد معموری بیهقی (متوفی در 485 هَ . ق .) ادیب و فیلسوف و از یاران خیام در اصلاح تقویم جلالی است . مدتی در اصفهان مصاحب تاج الملک وزیر بود، او راست : کتابی در صرف و نحو و در مخروطات و هندسه و غیره . (از معجم الادبا...
-
معموری بیهقی
لغتنامه دهخدا
معموری بیهقی . [ م َ ی ِ ب َ هََ ] (اِخ ) محمدبن احمداز فلاسفه و ریاضی دانان معروف و همدست خیام در ساختن رصد ملکشاهی بود. در فن مخروطات و در ادب و عربیت تألیفاتی داشت . پس از خواجه نظام الملک در اصفهان به خدمت تاج الملک پیوست و در آن ایام که اسماعیل...
-
حرانی
لغتنامه دهخدا
حرانی . [ ح َرْ را ] (اِخ ) ابراهیم بن سنان بن ثابت بن قرةبن مروان بن ثابت حرانی بغدادی . پزشک صابئی متوفی 335 هَ . ق . او راست :زبدةالحکم من الحکمة. اغراض کتاب مجسطی . تفسیر مقاله ٔ نخستین از مخروطات . کتاب آلات الظلال . کتاب الرخامة.النخبة الحکمیة....
-
ابلونیوس اسکندرانی
لغتنامه دهخدا
ابلونیوس اسکندرانی . [ اَ ب ُل ْ ل ُ س ِ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) مهندس و منجم یونانی از مردم برغه در بامفیلیا ، ساکن اسکندریه (205 ق . م .)، معاصر بطلمیوس چهارم . او نخستین کس است که خواص قطع مخروطات رادریافته . و امروز رساله ای در هشت مقاله از او برجای ا...
-
مخروطی
لغتنامه دهخدا
مخروطی . [ م َ ] (ص نسبی ) به اصطلاح علم اشکال هندسی چیزی که یک سر آن مدور و پهن باشد و سر دیگر آن باریک به تدریج بود چنان که شکل گزر باشد. (غیاث ) (از آنندراج ). هر جسمی که بشکل مخروط باشد. (ناظم الاطباء). آنچه به شکل مخروط باشد. شکلی مجسم که ابتدای...
-
پاسکال
لغتنامه دهخدا
پاسکال . (اِخ ) بلز. مهندس و طبیعی دان و فیلسوف و نویسنده ٔ فرانسه . مولد بسال 1623م .1032/ هَ . ق . در شهر کلرمونت فراند. و وفات در سنه ٔ 1662م .1072/ از هَ . ق . اوان کودکی آثار ذکاء و فطنت در وی پدیدار بود چنانکه بقول خواهرش (ژیلبرت ) در دوازده سا...
-
ابراهیم بن سنان
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن سنان . [ اِ م ِ ن ِ س ِ ] (اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن سنان بن ثابت بن قره ٔ حرانی صابی (296-336 یا 338 هَ .ق .). مهندس و ریاضی دان و طبیب . در بغداد متولد شده و نزد پدر و معلمین خصوصی فنون و علوم آن زمان را آموخت . وقتی مستکفی باﷲ خلیفه او ...
-
قطوع
لغتنامه دهخدا
قطوع . [ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قِطْع. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قِطع شود. || (اصطلاح هندسه ) مجموع نقاط حقیقی یا موهومی صفحه ای که مختصاتشان نسبت به دو محور واقع در همان صفحه در معادله ٔ درجه ٔ دوم + 2Dx+ cy2 + 2Bxy + Ax2 =(y,x)F 0 =F + 2Eyصد...
-
موسی
لغتنامه دهخدا
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ابوالفضل یونس بن محمدبن منعة ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوالفتح (551-639 هَ . ق .) فقیه شافعی ، در موصل علم فقه را از پدر فرا گرفت و بعد در سال 570 هَ . ق . به بغداد عزیمت و در مدرسه ٔ نظامیه اقامت کرد و در محضر شیخ رضی شی...
-
بنوموسی
لغتنامه دهخدا
بنوموسی . [ ب َ سا ] (اِخ ) محمد و احمد و حسن بنوموسی بن شاکر و اصل موسی بن شاکر... (کذا) و افراد این خاندان ازآنانند که در طلب علوم قدیمه از بذل رغائب و صلات کثیره و رنج بردن به تن خویش برای این منظور حدی ندانستند. این خاندان کسان برای نقل کتب به رو...