کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخرة
لغتنامه دهخدا
مخرة. [ م َ رَ ] (ع اِ) تیز وگند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). هر بوی گندی که از شکم کسی برآید. (ناظم الاطباء).
-
مخرة
لغتنامه دهخدا
مخرة. [ م َ رَ / م ِ رَ / م ُ رَ ] (ع اِ) چیزی برگزیده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). هر چیز برگزیده و پسندیده . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مخرت
لغتنامه دهخدا
مخرت . [ م َ رَ ] (ع اِ) راه راست . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
مخرط
لغتنامه دهخدا
مخرط. [ م ِ رَ ] (ع ص ) سازنده ٔ برج و مخروط. (ناظم الاطباء) .
-
مخرط
لغتنامه دهخدا
مخرط. [ م ُ خ َرْ رِ ] (ع ص )دوا که راند شکم را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دوائی که شکم را می راند. (ناظم الاطباء).
-
مخرط
لغتنامه دهخدا
مخرط. [ م ُ رِ ] (ع ص ) آنکه بندد خریطه را به دوال . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که خریطه را به دوال می بندد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اخراط شود. || گوسفند یا ناقه که منجمد و با زرداب برآید شیر از پستان ، بجهت نشستن بر زمین نمنا...
-
جستوجو در متن
-
گی
لغتنامه دهخدا
گی . (اِ) گه و گوه . غایط. سرگین در لهجه ٔ طبرستان و گیلک و الوار. (آنندراج ) (انجمن آرا). در مازندران و خراسان و لری به جای لفظ گه به معنی فضله استعمال شود. (فرهنگ نظام ) : کس چو آن را بعرض کیر رساندکیر گفتا که خایه گی مخره . (از آنندراج ).در خراسان...
-
گند
لغتنامه دهخدا
گند. [ گ َ ] (اِ) اوستا گئینتی (بوی متعفن )، پهلوی گند ، گندگ (گنده )، هندی باستان گندها (بو، عطر [ خوشبو ] )، افغانی گنده ، بلوچی گند (گل [ به کسر اول ] ، فضله )، گندک ، گندق (بد، شریر)، پارسی باستان گسته (بدی ، تنفرآور)، سریکلی قند . (از حاشیه ٔ بر...