کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مختوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خواتیم الملک
لغتنامه دهخدا
خواتیم الملک . [ خ َ مُل ْ م ُ] (ع اِ مرکب ) طین مختوم . گل مختوم . سجیل . (یادداشت بخط مؤلف ) : گلی است و معدن او بلاد روم است و او را گل مختوم گویند و بعضی او را مختوم الملک گویند. (ترجمه ٔ صیدنه ).
-
منتهی
واژگان مترادف و متضاد
مختوم، منجر
-
ختم الملک
لغتنامه دهخدا
ختم الملک . [ خ َ مُل ْ م َ ل ِ ] (ع اِ مرکب ) طین مختوم . گل مختوم . خواتیم الملک . رجوع به طین مختوم شود.
-
پایانیافته
واژگان مترادف و متضاد
ختم، سپری، مختوم
-
طین راهب
لغتنامه دهخدا
طین راهب . [ ن ِ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طین مختوم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). طین اصفر است که آن را طین صنم نیز نامند، و کسانی که آن را طین مختوم دانسته اند توهم کرده اند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به طین مختوم شود.
-
طین کاهن
لغتنامه دهخدا
طین کاهن . [ ن ِ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طین مختوم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گفته اند طین مختوم است و تحقیق آن است که طین اصفر است که طین صنم باشد. و رجوع به طین ختم و طین مختوم و ماده ٔ بعد شود.
-
bole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بله، خاک رس، گل رس، گل مختوم
-
boles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بولها، خاک رس، گل رس، گل مختوم
-
خاتم الملک
لغتنامه دهخدا
خاتم الملک . [ ت َ مُل ْ م َ ل ِ ] (ع اِ مرکب ) گل مختوم . طین مختوم . طین شاموس . بدانجهت آن را خاتم الملک نامند که مهر پادشاه بر آن زنند. رجوع به طین شاموس و طین مختوم و دزی ج 1 ص 352 شود.
-
گل خون
لغتنامه دهخدا
گل خون . [گ ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به گل مختوم شود. (آنندراج ).
-
terminative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرانجام، انتهایی، بپایان رساننده، قطعی، خاتمه دهنده، مختوم کننده
-
فاختک
لغتنامه دهخدا
فاختک . [ ت َ ] (اِ) مصغر فاخته . (شعوری ).درست نیست . واژه ٔ فاختک صورتی از لفظ «فاخته » است ، زیرا بسیاری از کلمات مختوم به هاء غیرملفوظ در فارسی امروز در زبان پهلوی مختوم به گاف بوده است و در خط فارسی گ به ک تبدیل شده است . رجوع به فاخته شود.
-
مهرگل
لغتنامه دهخدا
مهرگل . [ م ُ گ ِ ] (اِ مرکب ) گلی است دوائی و آن را گل مختوم نامند و گل بیشه نیز گویند. طین مختوم . (از آنندراج ) : قهرش از مهر بر حواس نهدنقش با مهر گل فرستد طین .انوری (از آنندراج ).
-
طین سجلات
لغتنامه دهخدا
طین سجلات . [ ن ِ س ِ ج ِل ْ لا] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به طین مختوم شود.
-
طین قیملس
لغتنامه دهخدا
طین قیملس . [ ن ِ ؟ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طین مختوم به خواتیم بحیره است . (فهرست مخزن الادویه ).