کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مختوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مختوم
/maxtum/
معنی
۱. مهرشده.
۲. بهآخررسانیدهشده؛ انجامیافته.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بهپایانرسیده، مختومه، پایانیافته، ختمشده
۲. سربهمهر، مقفل، مهر، مهرشده
دیکشنری
closed, closed book, complete, out, over
-
جستوجوی دقیق
-
مختوم
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهپایانرسیده، مختومه، پایانیافته، ختمشده ۲. سربهمهر، مقفل، مهر، مهرشده
-
مختوم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] maxtum ۱. مهرشده.۲. بهآخررسانیدهشده؛ انجامیافته.
-
مختوم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - مهر کرده شده . 2 - به آخر رسانیده شده .
-
مختوم
لغتنامه دهخدا
مختوم . [ م َ ] (اِ) به لغت مردم ماوراءالنهر، خرس . (ناظم الاطباء) (فرهنگ جانسون ).
-
مختوم
لغتنامه دهخدا
مختوم . [ م َ ] (ع ص )مهرکرده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مهرکرده شده . (ناظم الاطباء) : همتت پشت دست زد کان رازر شد از مهر خاتمت مختوم . انوری (دیوان چ سعید نفیسی ص 226).و رجوع به ختم شود.- رحیق مختوم ؛شراب خالص مه...
-
واژههای مشابه
-
مَخْتُومٍ
فرهنگ واژگان قرآن
سر بسته ومهر و موم شده
-
طین مختوم
لغتنامه دهخدا
طین مختوم . [ ن ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) با زهر مقاومت و مقابله کند و مضرت اورا دفع کند و زخم دندان و نیش گزندگان را دفع کند وآماسها را که ماده ٔ او از گرمی باشد سود دارد در وقتی که ابتدای او باشد و بادهای غلیظ را که به پاها فرودآید و جمله ٔ ع...
-
گل مختوم
لغتنامه دهخدا
گل مختوم . [ گ ِ ل ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طین مختوم . ترسیژیله این گل را «طین البحیره » نیز نامند، زیرا آنرا از محلی آبگیر استخراج میکردند (دیسقوریدس ). رجوع به گل نبشته شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گلی است سرخ رنگ و بسیار املس و آن...
-
مختوم نیشابوری
لغتنامه دهخدا
مختوم نیشابوری . [ م َ م ِ ] (اِخ ) امیر مختوم ، مدنی الاصل ولی مولد و مسکن او در نیشابور بود که اجدادش از سادات مدینه بودند. او در نیشابور می زیست و بعد ازتکمیل علوم رسمی در خدمت شاه قاسم الانوار به مقامات بلند رسیده و طرف میل مفرط و ارادت اهالی خرا...
-
رحیق مختوم
واژهنامه آزاد
- رحیق مختوم ؛شراب خالص مهر شده . (تفسیر ابوالفتوح ج 10 ص 242): کنار چشمه ٔ کوثر رسد به روزه گشای رحیق مختوم از حق به گاه شام و سحر.
-
واژههای همآوا
-
مخطوم
لغتنامه دهخدا
مخطوم . [ م َ ] (ع ص ) شتر مهار در بینی کرده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شتر مهار کرده شده . (ناظم الاطباء). || شتر داغ کرده شده . در بینی یا در روی : جمل مخطوم خطام او خطامین ؛ شترکه دارای ی» داغ و یا دو داغ خطام باشد. (ناظم ال...
-
مَخْتُومٍ
فرهنگ واژگان قرآن
سر بسته ومهر و موم شده