کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مختلط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
complex number
عدد مختلط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] هر عدد بهصورت a+ib که در آن a و b اعداد حقیقیاند و 1- =i2
-
عدد مختلط
واژهنامه آزاد
شمارۀ همتافت a + ib که یک بخش آوَری (حقیقی) و یک بخش انگاری (موهومی) دارد. انبوهۀ شماره های همتافت را با C می نمایانند.
-
mixed potential theory
نظریۀ پتانسیل مختلط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نظریهای که براساس آن در طی خوردگی یک نمونۀ فلزی، بدون اعمال بار الکتریکی، کل آهنگ اکسایش با کل آهنگ کاهش برابر است
-
mixed potential diagram
نمودار پتانسیل مختلط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نموداری برای بررسی عکسالعمل الکترود در برابر جریانهای بالاتر از جریان خوردگی و روشی سریع برای تعیین آهنگ خوردگی فلزات و آلیاژها در محیطهای آبی خاص؛ این نمودار منحنی پتانسیل را برحسب لگاریتم چگالی جریان به دست میدهد
-
complex conjugate of a matrix
مزدوج مختلط ماتریس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ماتریسی که درایههای آن مزدوج مختلط درایههای متناظر ماتریس مفروض است
-
complex viscosity
گرانرَوی مختلط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] تابع گرانرَوی وابسته به بسامد که در حین نوسان هماهنگ واداشتۀ تنشِ برشی اندازهگیری میشود و شامل اجزای واقعی و نیز اجزای موهوم است
-
complex resistivity
مقاومتویژۀ مختلط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مقاومتویژهای ظاهری با بخشهای حقیقی و موهومی
-
قطعه موسیقی مختلط
دیکشنری فارسی به عربی
مزيج
-
mixed doubles
مسابقات دوبهدو مختلط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مسابقهها یا بازیهای دوبهدوی که در آنها بازیکنان زن و مرد در قالب یک تیم به رقابت میپردازند متـ . مسابقات مختلط
-
واژههای همآوا
-
مختلة
لغتنامه دهخدا
مختلة. [ م ُ ت َ ل ل َ] (ع ص ) مؤنث مختل . ابل مختلة؛ شتران چرنده ٔ علف شیرین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
co-ed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مختلط
-
أَمْشَاجٍ
فرهنگ واژگان قرآن
مختلط
-
mutual impedance
رهبندی متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نسبت ولتاژ مختلط در یک حلقه (mesh) به جریان مختلط دیگر هنگامی که جریان حلقههای دیگر صفر باشد
-
mutual admittance
رهدهی متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نسبت جریان مختلط در یک حلقه (mesh) به ولتاژ مختلط دیگر هنگامی که ولتاژ حلقههای دیگر صفر است