کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مختزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مختزن
/moxtazan/
معنی
ذخیرهشده؛ اندوختهشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مختزن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moxtazan ذخیرهشده؛ اندوختهشده.
-
مختزن
لغتنامه دهخدا
مختزن . [ م ُ ت َ زَ ] (ع ص ) نگاهداشته . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نگاهداشته شده . (ناظم الاطباء). || جمع کرده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ذخیره شده و اندوخته شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود...
-
مختزن
لغتنامه دهخدا
مختزن . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) کسی که نگاه می دارد سر را و پنهان می کند آن را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که اندوخته می کند مال را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که می گیرد نزدیکترین راه را. (...
-
جستوجو در متن
-
آکنده
لغتنامه دهخدا
آکنده . [ ک َ دَ / دِ ] (ن مف ) پُر. انباشته . مملو. ممتلی . مکتنز. مشحون . مُختزَن : بایوان یکی گنج بودش [ فرنگیس را ] نهان نبد زآن کسی آگه اندر جهان یکی گنج آکنده دینار بودگهر بود و یاقوت بسیار بود. فردوسی .بفرمای تا اسب و زین آورندکمان و کمند گزین...