کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخترع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مخترع
/moxtara'/
معنی
پدیدآمده؛ ایجادشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پدیدآورنده، سازنده، مبتدع، مبتکر، مبدع، نوآور ≠ مکتشف
برابر فارسی
نوآور
دیکشنری
artificer, father, inventor
-
جستوجوی دقیق
-
inventor
مخترع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق، مدیریت-مدیریت فنّاوری] کسی که محصولی را اختراع میکند
-
مخترع
واژگان مترادف و متضاد
پدیدآورنده، سازنده، مبتدع، مبتکر، مبدع، نوآور ≠ مکتشف
-
مخترع
فرهنگ واژههای سره
نوآور
-
مخترع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moxtara' پدیدآمده؛ ایجادشده.
-
مخترع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] moxtare' کسی که چیزی را ابداع و ایجاد کند؛ اختراعکننده.
-
مخترع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رِ) [ ع . ] (اِفا.) اختراع کننده ، ایجادکننده ، آن که چیز جدیدی را اختراع کرده است .
-
مخترع
لغتنامه دهخدا
مخترع . [ م ُ ت َ رَ ] (ع ص ) از نو بیرون آورده شده و ایجاد شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نو پدید آمده . تازه پدید آورده : عالم مخترع است هم به صورت و هم به هیولی . (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 24). به حکم آنکه صناعت شعر در ب...
-
مخترع
لغتنامه دهخدا
مخترع . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) اختراع کننده و کار نو بیرون آرنده . (غیاث ). آفریننده و کار نو بیرون آورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نوکننده . (دهار). آفریننده و از نو بیرون آورنده و موجد و مبدع و اختراع کننده و ایجادکننده و پد...
-
مخترع
دیکشنری عربی به فارسی
مخترع , جاعل
-
مخترع
دیکشنری عربی به فارسی
اختراع کننده , اختراعي , مبتکر
-
مخترع
دیکشنری فارسی به عربی
مبدع , مخترع
-
مخترع
واژهنامه آزاد
کسی که چیز جدیدی بیافریند.
-
جستوجو در متن
-
secretor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخترع
-
suprematist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخترع