کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خوش مخبر
لغتنامه دهخدا
خوش مخبر. [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ب َ ] (ص مرکب ) خوش باطن . مقابل بدمخبر. آنکه او را باطن نکوست .
-
جستوجو در متن
-
reporter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خبرنگار، گزارشگر، مخبر، مخبر رادیویی
-
reporters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خبرنگاران، خبرنگار، گزارشگر، مخبر، مخبر رادیویی
-
خبر رسان
دیکشنری فارسی به عربی
مخبر
-
شکل دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
مخبر
-
اگاهگر
دیکشنری فارسی به عربی
مخبر
-
سخن چین
دیکشنری فارسی به عربی
مخبر
-
بزرگ کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مخبر
-
درشت کن
دیکشنری فارسی به عربی
مخبر
-
خبرنگار
واژگان مترادف و متضاد
گزارشگر، مخبر
-
جاسوس
دیکشنری فارسی به عربی
جاسوس , مخبر
-
اگاهی دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
مخبر , مراقب
-
کاراگاه
دیکشنری فارسی به عربی
عين , مخبر
-
intelligencer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوشمند، مخبر، جاسوس، پیغام بر
-
informant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خبره، مخبر، اگاهی دهنده