کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخامرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مخامرت
/moxāmerat/
معنی
۱. مقیم شدن.
۲. پیوسته در خانه بودن.
۳. در فروش حیله کردن.
۴. راه یافتن شکوتردید در دل.
۵. آمیختن باهم؛ معاشرت کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخامرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مخامَرة] [قدیمی] moxāmerat ۱. مقیم شدن.۲. پیوسته در خانه بودن.۳. در فروش حیله کردن.۴. راه یافتن شکوتردید در دل.۵. آمیختن باهم؛ معاشرت کردن.
-
مخامرت
فرهنگ فارسی معین
(مُ مَ یا مِ رَ) [ ع . مخامرة ] 1 - (مص م .) آمیختن با هم ، نزدیک شدن با یکدیگر، مخالطت کردن . 2 - (اِمص .) آمیزش ، نزدیکی ، مخالطت .
-
واژههای همآوا
-
مخامرة
لغتنامه دهخدا
مخامرة. [ م ُ م َ رَ ] (ع مص ) بیامیختن . (زوزنی ). آمیختن . (تاج المصادر بیهقی ). آمیختن با هم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). درآمیختن با کسی . (ناظم الاطباء). || پنهان شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). نهان شدن . (منتهی الارب ) (...