کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخالف جریان رودخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخالف جریان رودخانه
دیکشنری فارسی به عربی
ضد التيار
-
واژههای مشابه
-
opposition
گروه مخالف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] افراد یا گروه یا جبهۀ مخالف با سیاست دولت
-
counter ion
یون مخالف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] یونی که در یک محلول، باری مخالف بار یون تشکیلدهندۀ محلول داشته باشد
-
نوای مخالف
لغتنامه دهخدا
نوای مخالف . [ ن َ ی ِ م ُ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) کنایه از دشنام . (آنندراج از فرهنگ زلیخا).
-
مخالف گاه
لغتنامه دهخدا
مخالف گاه . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاریزنو است که در بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع است و 166 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ج 9).
-
باد مخالف
لغتنامه دهخدا
باد مخالف . [ دِ م ُ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بادی که مخالف جهت حرکت کشتی وقایق وزد. ضد باد موافق . بادی که کشتی را زیان داردو این مقابل باد مراد و باد موافق است و گاهی در غیر کشتی نیز اطلاق کنند. محتشم کاشی گوید : برهم زده داردگل نازک ورقت راآن...
-
headwind, opposing wind
باد مخالف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی در خلاف جهت حرکت جسم متحرک نسبت به زمین
-
مخالف بودن
دیکشنری فارسی به عربی
اختلف
-
مخالف مقررات
دیکشنری فارسی به عربی
محظور
-
سمت مخالف
دیکشنری فارسی به عربی
اِتجاهٌ معاکسٌ
-
جهت مخالف
دیکشنری فارسی به عربی
اِتجاهٌ معاکسٌ
-
اصل مخالف
دیکشنری فارسی به عربی
خصومة
-
درجهت مخالف
دیکشنری فارسی به عربی
عداد
-
مخالف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر عداء