کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخالفت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مخالفت کردن
مترادف و متضاد
۱. خصومت ورزیدن، دشمنی کردن، ناسازگاری کردن، عناد ورزیدن، ضدیت کردن
۲. مخالفتخوانی کردن
۳. ناموافق بودن، خلافورزیدن ≠ موافقت کردن، موافق بودن
۴. ممتنع بودن
۵. روی خوش نشان ندادن، تسلیمنشدن
دیکشنری
challenge, contravene, gainsay, object, oppose, protest, resist, thwart
-
جستوجوی دقیق
-
مخالفت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خصومت ورزیدن، دشمنی کردن، ناسازگاری کردن، عناد ورزیدن، ضدیت کردن ۲. مخالفتخوانی کردن ۳. ناموافق بودن، خلافورزیدن ≠ موافقت کردن، موافق بودن ۴. ممتنع بودن ۵. روی خوش نشان ندادن، تسلیمنشدن
-
مخالفت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عارض
-
واژههای مشابه
-
مخالفت شدن
واژگان مترادف و متضاد
ردشدن، تایید نشدن، تصویب نشدن، مورد موافقتقرار نگرفتن
-
مخالفت امیز
دیکشنری فارسی به عربی
عدائي
-
مخالفت نکردن
دیکشنری فارسی به عربی
انغمس
-
مخالفت با بردگی
دیکشنری فارسی به عربی
الغائية
-
مخالفت کرده با
دیکشنری فارسی به عربی
اکد
-
جستوجو در متن
-
opposes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت می کند، مخالفت کردن، در افتادن، ضدیت کردن، مقاومت کردن
-
resisted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت کرد، مقاومت کردن، مخالفت کردن، پایداری کردن، ایستادگی کردن، استقامت کردن، مانع شدن، مخالفت کردن با، خودداری کردن از
-
resists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت می کند، مقاومت کردن، مخالفت کردن، پایداری کردن، ایستادگی کردن، استقامت کردن، مانع شدن، مخالفت کردن با، خودداری کردن از
-
resist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاومت کردن، مخالفت کردن، پایداری کردن، ایستادگی کردن، استقامت کردن، مانع شدن، مخالفت کردن با، خودداری کردن از
-
oppose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت کن، مخالفت کردن، در افتادن، ضدیت کردن، مقاومت کردن
-
disaccord
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلف، مخالفت، عدم هم اهنگی، عدم توافق، عدم هم اهنگی داشتن، مخالفت کردن، مخالف کردن