کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخاطبشماری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یاختهشماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] ← یاختهسنجی
-
chronology
گاهشماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ترتیب روی دادن تغییرات و تحولات زبانی یا تنظیم این تغییرات به ترتیب زمان
-
نفس شماری
لغتنامه دهخدا
نفس شماری . [ ن َ ف َ ش ُ ] (حامص مرکب ) کنایه از حالت نزع .(آنندراج ). حالت جان کندن و مردن . (ناظم الاطباء).
-
backward pass
پسشماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] محاسبۀ دیرترین آغاز و دیرترین پایان فعالیتهای ناتمام شبکه
-
forward pass
پیششماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] محاسبۀ زودترین آغاز و زودترین پایان فعالیتهای ناتمام شبکه
-
گاه شماری
فرهنگ فارسی معین
(شُ یا ش ) (اِ.) روش اندازه گیری و تقسیم بندی زمان به بخش های مساوی ، تقویم .
-
سال شماری
لغتنامه دهخدا
سال شماری . [ ش ُ / ش َ ] (حامص مرکب ) شمردن سالها برای تعیین تاریخ . تقویم نویسی .در مشرق قدیم سال شماری علمی ، چنانکه اکنون معمول است نبود و مبداء ثابتی هم برای تاریخ نداشتند. برای احتیاجات معیشتی در مصر، بابل و فلسطین در ابتداء، سنین را از واقعه ٔ...
-
مردم شماری
لغتنامه دهخدا
مردم شماری . [ م َ دُ ش ُ ] (حامص مرکب ) مردم شناسی . || در عداد مردم بودن . رجوع به مردم شمار شود. سرشماری و تعداد مردمان . (ناظم الاطباء).
-
بس شماری
لغتنامه دهخدا
بس شماری . [ ب َش ُ ] (حامص مرکب ) عمل ضرب (در اصطلاح حساب ). (واژه های نو فرهنگستان ایران ).
-
بوسه شماری
لغتنامه دهخدا
بوسه شماری . [ س َ / س ِ ش ُ ] (حامص مرکب ) کسی که بوسه را میشمارد. (فرهنگ فارسی معین ) : چه حدیث است من این بوسه شماری بنهم بشود عیش چو معشوق شود بوسه شمر.فرخی .
-
خانه شماری
لغتنامه دهخدا
خانه شماری . [ ن َ / ن ِ ش ُ ] (حامص مرکب ) تعیین کردن شماره ٔ خانه های هر شهر و آبادی . || تعیین خراج خانه ها. (ناظم الاطباء).
-
کوچک شماری
دیکشنری فارسی به عربی
تحقيق الحد الادني
-
خوار شماری
دیکشنری فارسی به عربی
استخفاف
-
ناچیز شماری
دیکشنری فارسی به عربی
اهانة
-
بس شماری
دیکشنری فارسی به عربی
ضرب