کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخارجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مخارجة
لغتنامه دهخدا
مخارجة. [ م ُ رَ ج َ ] (ع مص ) برآوردن شخصی از انگشتان خود آنچه خواهد و شخص دیگر مثل آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و آن نوعی قمار است .(از اقرب الموارد). || وابخشیدن چیزی به تیر برآوردن . (زوزنی ). وابخشیدن چیزی ......
-
جستوجو در متن
-
قابور
لغتنامه دهخدا
قابور. (ترکی ، اِ) قابوک . مخارجه ٔ عمارت . (ناظم الاطباء). مخارجه ٔ عمارت که در خانه ها میسازند و آن را در روم «یوکلک » گویند. (فرهنگ شعوری ). || ناودانی که بر کنارهای بام سازند تا آب باران و برف بر آن سیلان کند. (ناظم الاطباء).
-
تمانی
لغتنامه دهخدا
تمانی . [ ت َ ] (ع مص ) به انگشت برآوردن چیزی که خواهد و شخص دیگر مثل آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مخارجة شود.
-
قابوک
لغتنامه دهخدا
قابوک . (ترکی ، اِ) قابور. مخارجه ٔ عمارت . ناودانی که بر کناره های بام سازند تا آب باران بر آن سیلان کند. (برهان ). رجوع به قابور شود.
-
تابوک
لغتنامه دهخدا
تابوک . (اِ) مخارجه ٔ عمارت را گویند. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ). بالاخانه ٔ کوچک که در بالا واقع شود و آن را مخارجه گویند، فرالاوی گفته : هوشم ز ذوق لطف سخنهای جان فزاش از حجره ٔ دلم سوی تابوک گوش شد. (انجمن آرا) (آنندراج ).بیرون داشت عمارتها. (شرفن...
-
پالانه
لغتنامه دهخدا
پالانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) در اصطلاح بنائی یک طبقه از خشت بر روی آجر تیغه ٔ سقف . || مخارجه ای که بر بالای خانه سازند. (برهان ) : عمارات حاجی و پالانه هاش همی برد و می کرد یکسر خراب . سلمان ساوجی .ستاوند. ستناوند.استوناوند.
-
قاپول
لغتنامه دهخدا
قاپول . (اِ) مخارجه ٔ عمارت . ناودانی را نیز گفته اند که بر کناره های بام سازند تا آب باران در آن سیلان کند. و بجای لام کاف هم بنظر آمده است . (برهان ). و در کتاب السامی فی الاسامی در باب الفاظ ابنیه و امکنه «طنف » را قابول (با بای موحده ) نوشته . (ا...
-
پلوک
لغتنامه دهخدا
پلوک . [ پ َ ل َ / لُو ] (اِ) غرفه و مخارجه و تالاری که بر بالاخانه سازند. (برهان قاطع). تالاری باشد که بر بام سازند و نشست گاه چوبین که فراز بام بود و مخرجه ٔ عمارت بالاخانه که بعربی غرفه گویند... و پکوک نیزآمده که بجای لام کاف باشد. (سروری ). مصحّف...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدربه بن حبیب بن حدر بن سالم ، مولی هشام ابن عبدالرحمان بن معاویةبن هشام بن عبدالملک بن مروان قرطبی اندلسی اموی و کنیت او ابوعمر است یاقوت گوید: حمیدی ذکر او آورده و گوید او در جمادی الاولی بسال 348 هَ . ق . درگذشت...