کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مخابره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اتصال داخلي
دیکشنری عربی به فارسی
دستگاه مخابره داخل ساختمان
-
wirelessing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی سیم، با بی سیم تلگراف مخابره کردن
-
semaphoring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سمپاوری، بوسیله پرچم مخابره کردن
-
semaphored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سماور، بوسیله پرچم مخابره کردن
-
semaphore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سمافوره، مخابره بوسیله پرچم، علائم مخابرات بوسیله نور، بوسیله پرچم مخابره کردن
-
semaphores
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سمافورها، مخابره بوسیله پرچم، علائم مخابرات بوسیله نور، بوسیله پرچم مخابره کردن
-
wired
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیمی، مخابره کردن، مفتول کردن، سیم کشی کردن
-
retransmitting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکرار، دوباره مخابره کردن، دوباره فرستادن
-
retransmission
دیکشنری انگلیسی به فارسی
retransmission، ارسال مجدد، مخابره مجدد
-
heliography
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلیوگرافی، مخابره بوسیله نور خورشید
-
أبرَقَ
دیکشنری عربی به فارسی
تلگراف زد (کرد) , تلگرام فرستاد (مخابره کرد)
-
intercommunications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباطات، ارتباط، رابطه یا مخابره بین چند مرکز
-
intercom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اینترکام، دستگاه مخابره داخل ساختمان
-
تلگرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: télégramme] telegrām, telgerām مطلبی که توسط تلگراف مخابره و روی کاغذ نوشته شده باشد.
-
تله تایپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: teletype] (برق) teletāyp نوعی ماشین تحریر برای مخابرۀ پیامها از راه دور.