کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: meh طاری: mah طامه ای: meh / horra طرقی: mehohorra کشه ای: mah نطنزی: mehohorra
-
مه
واژهنامه آزاد
مِه؛ بزرگ، سرور دانا. مقابل کِه (کوچک خرد).
-
جستوجو در متن
-
زرده تخم مرغ
دیکشنری فارسی به عربی
مح , نير
-
محتویات نطفه
دیکشنری فارسی به عربی
مح , نير
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) اخلاطی . رجوع به اخلاطی شود.
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) لقب احمدبن ابراهیم نحاس است .
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) لقب عبداﷲبن عبدالظاهربن نشوان است .
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) لقب محمدبن سلیمان کافیجی است .
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْدی ] (اِخ ) لقب عبدالقادربن محمد حسینی طبری است .
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) لقب احمدبن عبداﷲ طبری است .
-
اکوسیستم
فرهنگ فارسی معین
(اِ کُ تِ) [ ع . ] (اِ.) مجموعة جانداران و مح یط طبیعی اعم از برکه ، جنگل و کویر که در آن زیست می کنند.
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) احمدبن علی بونی . رجوع به احمدبن علی ... شود.
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) اورنگ زیب عالم گیر. رجوع به اورنگ زیب شود.
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) شافعی نعیمی ، مکنی به ابوالمفاخر. رجوع به ابوالمفاخر نعیمی ... شود.
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) لقب ابن قضیب البان عبدالقادربن محمد است .