کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محکم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
محکم کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
منشد جدا
-
محکم بستن
دیکشنری فارسی به عربی
شيال
-
محکم زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة
-
محکم افتادن یا افکندن
دیکشنری فارسی به عربی
مجموعة
-
صدای بلند یا محکم
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة
-
سفت و محکم
دیکشنری فارسی به عربی
متصلب
-
قُرص و محکم
لهجه و گویش تهرانی
مُحکم
-
محکم بسته شده (مثل طناب دور یک بسته)
دیکشنری فارسی به عربی
منشد جدا
-
جستوجو در متن
-
احکام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ehkām ۱. محکم کردن؛ استوار کردن.۲. محکم بودن.
-
braced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسمه، بابست محکم کردن، محکم بستن، در مقابل فشار مقاومت کردن
-
firming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محکم کردن، استوار کردن، ضخیم کردن
-
سخت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دشوار کردن، پیچیده کردن، مشکل کردن، صعب کردن ≠ آسان کردن، سهل کردن ۲. محکم کردن، استوار کردن ۳. سفت کردن، محکم بستن ≠ سست کردن، سست بستن
-
consolidating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحکیم، محکم کردن، یکی کردن، یک رقم کردن
-
fixating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت، تثبیت کردن، محکم کردن، متمرکز کردن
-
fixated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثابت شده، تثبیت کردن، محکم کردن، متمرکز کردن