کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محکمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محکمی
مترادف و متضاد
استحکام، استواری، پایداری، سختی، صلابت، صلبی ≠ سستی
دیکشنری
firmness, rigidity, steadiness, steel, strength, sureness, tenacity
-
جستوجوی دقیق
-
محکمی
واژگان مترادف و متضاد
استحکام، استواری، پایداری، سختی، صلابت، صلبی ≠ سستی
-
محکمی
لغتنامه دهخدا
محکمی . [ م ُ ح َک ْ ک ِ ] (ص نسبی ) انتسابی است به محکمه که طایفه ای از خوارج باشند. (از انساب سمعانی ). رجوع به محکمه شود.
-
محکمی
لغتنامه دهخدا
محکمی . [ م ُ ک َ ] (حامص ) حالت و چگونگی محکم . استواری . سختی . سفتی . بستگی . (ناظم الاطباء). حصانت . رصانت . رزانت . استحکام . (یادداشت مرحوم دهخدا) : بنگر به چه محکمی ببسته ست مر جان ترا بدین تن اندر. ناصرخسرو.بسا رخنه که اصل محکمی هاست بسا انده...
-
جستوجو در متن
-
ژغند
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) سختی ، محکمی .
-
قرصی
لغتنامه دهخدا
قرصی . [ ق ُ ] (حامص ) محکمی . استواری .
-
fastnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرعت، استواری، تندی، سفتی، محکمی
-
سفتی
واژگان مترادف و متضاد
۱. سختی ≠ نرمی ۲. استحکام، محکمی، استواری
-
استحکام
واژگان مترادف و متضاد
استقامت، استواری، تحکیم، تقویت، ثبات، حصانت، محکمی
-
firmness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استحکام، سفتی، ثبات و استحکام، متانت، محکمی، پا بر جایی
-
stability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثبات، پایداری، استحکام، استواری، پایایی، محکمی، پا بر جایی
-
stabilities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایداری، ثبات، استحکام، استواری، پایایی، محکمی، پا بر جایی
-
صلابت
واژگان مترادف و متضاد
آسا، درشتی، سختی، شدت، صولت، عظمت، قوام، محکمی، مهابت، هیبت
-
peavey/ peavy/ peavie
بینهغلتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چوبدستی محکمی با نوک فلزی برای جابهجایی گِردهبینهها
-
anchor plate 1
سینی لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] صفحۀ فلزی محکمی که ناخن لنگر شانهدار بر روی آن قرار میگیرد