کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محوطۀ تدفینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
classification yard, sorting yard
محوطۀ ردهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محوطهای در ایستگاه راهآهن برای دستهبندی واگنها و تشکیل قطار و اعزام آنها به مقاصد مختلف
-
shadow sites
محوطۀ سایهنشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محوطههای باستانیای که ازطریق سایهنشانها یا یخنشانها یا خاکنشانها شناسایی میشوند
-
cairnfield
محوطۀ سنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محوطهای متشکل از مجموعۀ سنگچینها
-
transfer passenger area
محوطۀ مسافر انتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فضای اختصاصیافته برای مسافران انتقالی
-
penalty arc
قوس محوطۀ جریمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] قوسی در بیرون از محوطۀ جریمه که مرکز آن نقطۀ پنالتی است و بازیکنان حریف پیش از زدن ضربۀ پنالتی نباید به آن وارد شوند
-
site formation processes, formation processes
فرایندهای شکلگیری محوطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مجموعهای از فرایندهای طبیعی و فرهنگی که بهصورت منفرد یا توأمان به شکلگیری و دگرگونی هر محوطۀ باستانی و مواد فرهنگی و طبیعی آن منجر میشود
-
site-catchment analysis/ site catchment analysis, SCA
تحلیل حوزۀ معیشت محوطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روشی در بازسازی معیشت ساکنان یک محوطه با شناسایی منابع طبیعی که در فاصلۀ حداکثر یک تا دو ساعت پیادهروی از آن محوطه قرار دارد
-
site exploitation survey
بررسی بهرهگاه محوطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روشی برای ارزیابی نسبتاً استاندارد محدودهای که ساکنان یک محوطه معمولاً از آن استفاده میکردند
-
site grid
شبکهبندی محوطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← شبکهبندی
-
site exploitation territory
بهرهگاه محوطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محدودۀ پیرامون هر محوطه که میتوان از منابع حیاتی آن مانند غذا بهطور مستمر بهرهبرداری کرد
-
site catchment area, site territory catchment area, site catchment
حوزۀ معیشت محوطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ناحیۀ پیرامون یک استقرار یا قرارگاه که غالباً منبع تأمین مواد اولیۀ موردنیاز ساکنان آن برای تهیۀ خوراک و ساختن ابزار بوده است
-
محوطه یا میدان
دیکشنری فارسی به عربی
ساحة
-
میدان یا محوطه جنگ
دیکشنری فارسی به عربی
سهل
-
بلور دوتایی () محوطه
دیکشنری فارسی به عربی
مرکب
-
حیاط (محوطه محصور)
دیکشنری فارسی به عربی
فناء