کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محموله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محموله
/mahmule/
معنی
= محمول
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بار، بسته، محمول
برابر فارسی
بار
دیکشنری
cargo, consignment, delivery, freight, goods, lading, load, package, shipment, traffic
-
جستوجوی دقیق
-
cargo 2
محموله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] کالایی که با کشتی یا هواپیما یا وسایل نقلیۀ زمینی حمل میشود متـ . بار 5
-
محموله
واژگان مترادف و متضاد
بار، بسته، محمول
-
محموله
فرهنگ واژههای سره
بار
-
محموله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: محمولَة] mahmule = محمول
-
محموله
فرهنگ فارسی معین
(مَ لِ) [ ع . محمولة ] (اِمف .) مؤنث محمول ؛ کالایی که در یک بسته ، مجموعه یا نوبت از جایی به جایی حمل می شود.
-
محموله
لغتنامه دهخدا
محموله . [ م َ ل َ ] (ع ص ، اِ) محمولة. آنچه از جائی به جائی برده شود از جنس باز یا بسته ها و غیره . || کالای تجاری . || نوعی از گندم تیره رنگ بسیار دانه مانند پنبه دانه که خوشه ٔ سطبر و دانه ٔ بسیار دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا) (آنندراج ).
-
محموله
دیکشنری فارسی به عربی
جيد , شحنة
-
واژههای مشابه
-
محموله دریایی
دیکشنری فارسی به عربی
شحن
-
high explosive cargo
محمولۀ انفجاری پرقدرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محمولهای ازقبیل مهمات، بمب، خرج انـفـجـاری (depth charges)، مـواد تــخـریـبـی (demolition material)، راکت و موشک
-
جستوجو در متن
-
cargoes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محموله ها، بار، بار کشتی، محموله دریایی
-
cargo
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محموله، بار، بار کشتی، محموله دریایی
-
cargos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محموله، بار، بار کشتی، محموله دریایی
-
shipments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محموله ها، حمل، محموله، کالای حمل شده باکشتی