کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محمود علی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محمود علی
لغتنامه دهخدا
محمود علی . [ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرزاوند بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد. گرمسیر است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
واژههای مشابه
-
نخله ٔ محمود
لغتنامه دهخدا
نخله ٔ محمود. [ ن َ ل َ / ل ِی ِ م َ ] (اِخ ) نام موضعی است مابین مکه و طایف . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). موضعی است به حجاز قریب مکه ، در آن خرما و مو است ، و آن مرحله ٔ اولی است کسی را که از مکه بیرون آید. (از معجم البلدان ) : آمده تا نخله ٔ محموددر...
-
سلطان محمود
لغتنامه دهخدا
سلطان محمود. [ س ُ م َ] (اِخ ) ملقب به یمین الدوله و بزرگترین پادشاه سلسله ٔ غزنویان است و اول پادشاهی است که لقب سلطان گرفت و در زمان عبدالملک بن نوح سامانی ، محمود بر خراسان استیلا یافته آن بلاد را از ید سامانیان خارج ساخت . سپس قهستان بدست او افتا...
-
ابن محمود
لغتنامه دهخدا
ابن محمود. [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) کاتب دمشقی . او راست : کتاب الدرالملتقط. وفات 753 هَ .ق .
-
پیل محمود
لغتنامه دهخدا
پیل محمود. [ ل ِ م َ مو ] (اِخ ) پیلانی که سلطان محمود از فتح هندوستان بغزنین برده بود و همین شهرت دارد. (آنندراج ):زر پیلبار از تو مقصور نیست که پیل تو چون پیل محمود نیست .نظامی .
-
پیل محمود
لغتنامه دهخدا
پیل محمود. [ ل ِ م َ مو ] (اِخ ) نام پیل ابرهه که بر او سوار شده بخانه ٔ خدا بتاخت . نام پیلی که سلطان ابرهه بر آن سوار شد و برای هدم کعبه رفت . (آنندراج ) : با پشه ای آنچنان کند جودکافزون کندش ز پیل محمود.نظامی .
-
رستم محمود
لغتنامه دهخدا
رستم محمود. [رُ ت َ م َ ] (اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل . سکنه ٔ آن 280 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصولات آنجا غلات و لبنیات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
رباط محمود
لغتنامه دهخدا
رباطمحمود. [ رُ طِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کناررودخانه ٔ شهرستان گلپایگان . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات و پنبه است . این ده دارای 500 سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
سرای محمود
لغتنامه دهخدا
سرای محمود. [ س َ ی ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقامات محمود است که خدای تعالی به حضرت رسالت پناه وعده کرده است . || کنایه از بهشت . (برهان ) (آنندراج ).
-
شاه محمود
لغتنامه دهخدا
شاه محمود. [ م َ ] (اِخ ) پسر امیر مبارزالدین محمد و برادر شاه شجاع ازآل مظفر. وی در سال 764 هَ . ق . که از طرف برادر خودشاه شجاع حکومت ابرقو و اصفهان را داشت سر از اطاعت شاه پیچید و بخیال تصرف عراق افتاد. شاه محمود به یزد تاخت و نام شاه شجاع را از خ...
-
شاه محمود
لغتنامه دهخدا
شاه محمود. [ م َ ] (اِخ ) پسر مولانا ابوبکر تهرانی است و او چون پدر لطیف و ظریف بود و صحبت پرلطیفه داشت . در جوانی دارای فضایل و کمالات بود و برای رسالت به گیلان که شهر رافضان بود برفت و او را انعام نکردند. (از نفحات الانس ص 391).
-
شاه محمود
لغتنامه دهخدا
شاه محمود. [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند. دارای 98 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
شیخ محمود
لغتنامه دهخدا
شیخ محمود. [ ش َ م َ ] (اِخ ) رجوع به شبستری (محمود) شود.
-
شیخ محمود
لغتنامه دهخدا
شیخ محمود. [ ش َ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمد عبده شود.