کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محمش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محمش
لغتنامه دهخدا
محمش . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) به خشم آورنده (آنندراج ). کسی که به خشم می آورد. (ناظم الاطباء). || هیزم بسیار نهنده دیگ را و قوت دهنده آتش را به هیمه . (آنندراج ). کسی که هیزم در آتش می اندازد. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
طبسی
لغتنامه دهخدا
طبسی . [طَ ب َ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن ابوجعفر طبسی ، مکنی به ابوالفضل . حافظ و صاحب تصانیف بسیار بوده . از حاکم ابوعبداﷲ حافظ و ابوطاهربن محمش زیادی و ابوالقاسم بن حبیب مفسر و ابوالحسن محمدبن قاسم فارسی و جز ایشان از اصحاب ابوالعباس اصم حدیث نوشته اس...
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) حداد عمروبن سلم یا سلمه ٔ نیشابوری . یکی از مشایخ صوفیه بقرن سوم . ابوالفرج بن جوزی در صفةالصفوه گوید: ابوحفص نیشابوری نام او عمروبن سلم و یا عمروبن سلمه است از مردم دهی بر دروازه ٔ نیشابور به نام کردی آباد. خلدی آرد که از ...