کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محمار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محمار
لغتنامه دهخدا
محمار. [م ِ مارر ] (ع ص ) سرخ رنگ . (از منتهی الارب ). وجه محمار؛ روی سرخ . (از مهذب الاسماء). رجوع به احمار شود.
-
واژههای همآوا
-
مهمار
لغتنامه دهخدا
مهمار. [ م ِ ] (ع ص ) مهمر. (منتهی الارب ). کثیرالکلام . مهذار. (اقرب الموارد). سخت بیهوده گوی . (آنندراج ). آنکه سخن وی فرونرود. (مهذب الاسماء).