کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محل خوراک پزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
محل سرا
لغتنامه دهخدا
محل سرا. [ م َ ح َ س َ ] (اِ مرکب ) محل سرای . جای سکونت زنان . (آنندراج ). عمارت متعلق به زنان . || عمارت پادشاهی . (ناظم الاطباء).
-
محل گو
لغتنامه دهخدا
محل گو. [ م َ ح َ ] (نف مرکب ) محل گوی . گوینده ٔ لایق و شایسته . (ناظم الاطباء). آنکه سخن بر وقت و به موقع آن زند و بی محل گوی مقابل آن . (آنندراج ).
-
محل یافتن
لغتنامه دهخدا
محل یافتن . [ م َ ح َ ت َ ] (مص مرکب ) مقام و رتبه ومنزلت پیدا کردن . رجوع به این ترکیب ذیل محل شود.
-
ام محل
لغتنامه دهخدا
ام محل . [ اُم ْ م ِ م َ ح َل ل ] (اِخ ) کوهی است از بنی وبر. (از المرصع).
-
بی محل
لغتنامه دهخدا
بی محل . [ م َ ح َل ل / م َ ح َ ] (ص مرکب )(از: بی + محل ) بیجای . (آنندراج ). نابجای . (یادداشت مؤلف ) : در عقد نکاح و عروسی وی [ طغرل ]تکلفهای بی محل نمود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 254). رجوع به محل شود. || بی وقت . (آنندراج ). بی هنگام . بی وقت . (ن...
-
بزرگ محل
لغتنامه دهخدا
بزرگ محل . [ ب ُ زُ م َ ح َل ل / ح َ ] (ص مرکب ) بزرگ مرتبه . بزرگ مقام . بلندپایه : زهره و مشتری چنان نگرندپایه ٔ قَدرت ای بزرگ محل .سعدی .
-
خلاف محل
لغتنامه دهخدا
خلاف محل . [ خ ِ / خ َ ف ِ م َ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) (اصطلاح نجوم ) بودن کوکب نهاری در روز تحت الارض و کوکب لیلی در شب فوق الارض . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
محل الاسماک
دیکشنری عربی به فارسی
محل ماهيگيري , شيلا ت , ماهيگيري
-
محل الميلاد
دیکشنری عربی به فارسی
زادبوم , مولد , تولدگاه , زادگاه
-
محل اقامت
دیکشنری فارسی به عربی
سکن , مسکن , مقعد
-
محل قرنطینه
دیکشنری فارسی به عربی
محجر صحي
-
محل ماهیگیری
دیکشنری فارسی به عربی
محل الاسماک
-
محل دستشویی
دیکشنری فارسی به عربی
مرحاض
-
اهل محل
دیکشنری فارسی به عربی
هي
-
محل استراحت
دیکشنری فارسی به عربی
استراحة