کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
local site condition
شرایط محلی ساختگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] توصیف کیفی یا کمّی عارضهشناختی و زمینشناختی و نیمرخ خاک هر ساختگاه که جنبشهای زمین در آن ساختگاه را در زمان زمینلرزه تحت تأثیر قرار میدهد
-
جلال الدین محلی
لغتنامه دهخدا
جلال الدین محلی . [ ج َ لُدْ د ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمدبن ابراهیم بن احمد شافعی مکنی به ابوعبداﷲ از دانشمندان بزرگ شافعی است که در فقه و اصول و حدیث و کلام و نحو و منطق و تفسیر و ادبیات و دیگر فنون متداول تبحر داشت . وی در مدرسه ٔ برقوقیه و مؤیدی...
-
به محلّی تردد کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتادَ
-
بی محلی کردن
لهجه و گویش تهرانی
بی اعتنایی
-
چوس محلی،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
بی اعتنایی،محل نگذاشتن
-
custom local access signalling services, CLASS
خدمات سفارشی نشانکدهی دسترسی محلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← خدمات سفارشی تماس
-
واژههای همآوا
-
مهلی
لغتنامه دهخدا
مهلی . [ م ُ هَِل ْ لی ی ] (ص نسبی ) نسبت به جد است . (سمعانی ). نسبت اجدادی است . رجوع به الانساب سمعانی ورق 546 ب شود.
-
جستوجو در متن
-
localism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محلی بودن، اصطلاح محلی، ایین محلی، علاقه محلی، کوته بینی
-
local government
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دولت محلی، حکومت محلی، حاکم محلی
-
localisms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
localisms، اصطلاح محلی، ایین محلی، علاقه محلی، کوته بینی
-
localizations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محلی سازی، محلی کردن، تمرکز در نقطه بخصوصی
-
خانگی
دیکشنری فارسی به عربی
داخلي , عائلة , محلي , محلي الصنع
-
قینیچه
واژهنامه آزاد
نوعی نان محلی،نان خشک محلی
-
local
فرهنگ لغات علمی
محلی