کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گرجی محله
لغتنامه دهخدا
گرجی محله . [ گ ُ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان که در یازده هزارگزی خاور کردکوی و 2هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ گرگان به بندر ترکمن واقع است . هوای آن معتدل و مرطوب و دارای 180 تن جمعیت است . آب آن از قنات تأ...
-
گاوزن محله
لغتنامه دهخدا
گاوزن محله . [ زَ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش بند شهرستان بابل واقع در 39 هزارگزی جنوب بابل . کوهستانی ، معتدل مرطوب مالاریائی ، دارای 140 تن سکنه . آب آن از چشمه سار و سجادرود، محصول آن برنج ، شغل اهالی زراعت است . راه آن مالرو است . (از ...
-
گاوزن محله
لغتنامه دهخدا
گاوزن محله . [ زَ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودبست بخش بابلسر شهرستان بابل واقع در 3500گزی جنوب باختری بابلسر. دشت ، معتدل مرطوب مالاریایی ، دارای 605 تن سکنه . آب آن از چاه و رودخانه ٔ کاری ، محصول آن برنج ، صیفی ، باقلا، غلات ، پنبه...
-
کرات محله
لغتنامه دهخدا
کرات محله . [ ک َ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان اوشیان بخش رودسر شهرستان لاهیجان . جلگه ای ، معتدل و مرطوب و سکنه ٔ آن 189 تن است . آب از چشمه ٔ دمکش . محصولش برنج ، چای ، لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ...
-
کرباس محله
لغتنامه دهخدا
کرباس محله . [ ک َ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) به مزاح قبرستان و گورستان . (یادداشت مؤلف ). قبرستان و گورستان به مناسبت کفنهای کرباس . (فرهنگ فارسی معین ).- به کرباس محله رفتن ؛ مردن . (یادداشت مؤلف ).
-
کرددشت محله
لغتنامه دهخدا
کرددشت محله . [ ک ُ دَ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارستاق ناحیه ٔ چهاردانگه ٔ بخش هزارجریب مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 123 و ترجمه ٔ آن ص 165).
-
نوایی محله
لغتنامه دهخدا
نوایی محله . [ ن َ / نُو م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دابو از بخش مرکزی شهرستان آمل ، در 14500گزی شمال شرقی آمل ، در دشت معتدل هوایی مرطوب واقع است و 420 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ هراز، محصولش برنج و کتان و صیفی ، شغل مردمش زراعت و ...
-
نظام محله
لغتنامه دهخدا
نظام محله . [ ن ِ م ْ م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلباد بخش بهشهر شهرستان ساری در 25 هزارگزی مشرق بهشهر و یک هزارگزی جنوب راه بهشهر به گرگان در دامنه ٔ معتدل هوای مرطوبی واقع است و 250 نفر سکنه دارد آبش از چشمه سار، محصولش برنج و غلات و...
-
نورالدین محله
لغتنامه دهخدا
نورالدین محله . [ رُدْ دی م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان شهرستان تنکابن ، در 11 هزارگزی غرب تنکابن و 2 هزارگزی جنوب جاده ٔ تنکابن به رامسر، در جلگه ٔ مرطوب معتدل هوائی واقع است و 125 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه چالگ رود، محصولش برن...
-
سجه محله
لغتنامه دهخدا
سجه محله . [ س َج ْ ج َ م َح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهات نور مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 149).
-
ساروج محله
لغتنامه دهخدا
ساروج محله . [ م َح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بلوک ناتل رستاق نور مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 149).
-
صوفی محله
لغتنامه دهخدا
صوفی محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار، واقع در 3 هزارگزی جنوب باختری شهسوار و 1 هزارگزی راه فرعی شهسوار به گلیجان . این دهکده در جلگه واقع و هوای آن معتدل ، مرطوب و مالاریائی است . 160 تن سکنه دارد. آب آن از رو...
-
غریب محله
لغتنامه دهخدا
غریب محله . [ غ َ م َ ح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یخکش بخش بهشهر شهرستان ساری که در 24هزارگزی جنوب خاوری بهشهر قرار دارد. محلی کوهستانی و جنگلی است و هوای آن معتدل مرطوب است و سکنه ٔ آن 610 تن هستند که شیعه اند و به زبان مازندرانی و فارسی س...
-
هارون محله
لغتنامه دهخدا
هارون محله . [ م َ ح َل ْل َ ] (اِخ ) قسمتی از محله ٔ «پل به یور» (یکی از محلات نه گانه ٔ آمل ) است که یک حمام و مدرسه ٔ کوچکی دارد.(ترجمه ٔ استرآباد و مازندران تألیف رابینو ص 61).
-
هم محله
لغتنامه دهخدا
هم محله . [ هََ م َ ح َل ْ ل َ / ل ِ ](ص مرکب ) دو تن که در یک کوی خانه دارند. همسایه .