کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محلات
/mahallāt/
معنی
= محله
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
کویها، برزنها، محلهها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
محلات
واژگان مترادف و متضاد
کویها، برزنها، محلهها
-
محلات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ محلَّة] mahallāt = محله
-
محلات
لغتنامه دهخدا
محلات . [ م َ ح َل ْ لا ] (اِخ ) نام شهرستانی است ،در 265هزارگزی جنوب باختری تهران و 28هزارگزی باختردلیجان و 6 هزارگزی شمال راه دلیجان به خمین . در دامنه ٔ کوه سرچشمه واقع است و مرکز آن نیز که شهرکی است همین نام دارد و از دو قصبه ٔ بالا و پائین تشکیل...
-
محلات
لغتنامه دهخدا
محلات . [ م َ ح َل ْ لا ] (ع اِ) ج ِ محلة. رجوع به محلة شود : و مرا مردی می باید که غرفات و محلات گرگان را همه شناسد. (چهارمقاله چ دانشگاه ص 155).
-
محلات
لغتنامه دهخدا
محلات . [ م ُ / م ِ ] (ع ص ) شتر پس آرنده بار را. (منتهی الارب ). الجمل الذی یؤخر حمله . (اقرب الموارد).
-
محلات
لغتنامه دهخدا
محلات . [ م ُ ح ِل ْ لا ] (ع اِ) دیگ و دستاس و دلو و مشک و کاسه و کارد و تبر و آتش زنه مجموعاً. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ).
-
واژههای همآوا
-
محلاة
لغتنامه دهخدا
محلاة. [ م ِ ](ع اِ) آهن و مانند آن که بدان چرک و پوست دور کننداز روی ادیم . (منتهی الارب ). و رجوع به محلاءة شود.
-
جستوجو در متن
-
پاخندق
لهجه و گویش تهرانی
از محلات فقیر نشین تهران قدیم
-
uptown
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکز شهر، بالای شهر، واقع در محلات شمال شهر
-
localities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محلات، محل، مکان، موقعیت، موضع، محل خاص، جا
-
عودلاجان
واژهنامه آزاد
نام یکی از محلات قدیمی تهران، به معنی محل تقسیم آب است.
-
علی آباد
لغتنامه دهخدا
علی آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از بخش مرکزی شهرستان محلات واقع در 15 هزارگزی جنوب باختری محلات و یک هزارگزی شمال راه شوسه ٔ محلات به خمین ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر. سکنه ٔ آن 40 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
حافظیه
لغتنامه دهخدا
حافظیه . [ ف ِ ظی ی َ ] (اِخ ) دهی جزء بخش حومه ٔ شهرستان محلات در 21000 گزی جنوب باختر محلات متصل به جاده ٔ محلات به خمین . سکنه 15 نفر. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ص 66).