کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محلاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محلاب
لغتنامه دهخدا
محلاب . [ م ِ ] (ع اِ)شیردوشه . (آنندراج ). مِحلَب . و رجوع به محلب شود.
-
جستوجو در متن
-
محلب
فرهنگ فارسی معین
(مِ لَ) [ ع . ] (اِ.) ظرفی که در آن شیر دوشند، محلاب ، شیردوشه . ج . محالب .
-
محلب
لغتنامه دهخدا
محلب . [ م ِ ل َ ] (ع اِ) شیردوشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ظرفی باشد که در آن شیر دوشند. (برهان ) (غیاث ). گاودوش . (یادداشت مرحوم دهخدا). گاودوشه . جای شیر. ج ، محالب . (مهذب الاسماء). و رجوع به محلاب شود.