کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محظی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محظی
لغتنامه دهخدا
محظی . [ م ُ ](ع ص ) تفضیل دهنده کسی را بر کسی . (آنندراج ). برگزیننده و ترجیح دهنده ٔ چیزی بر دیگری . (ناظم الاطباء).
-
محظی
لغتنامه دهخدا
محظی . [ م ُ ظا ] (ع ص ) تفضیل داده شده . برگزیده شده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
محذی
لغتنامه دهخدا
محذی . [ م ِ ذا ] (ع اِ) نِشگِردَه . ازمیل . شفره . (یادداشت مرحوم دهخدا). آلتی است که بدان چرم دوزان چرم را قطع کنند. (غیاث ). ج ، محاذی . (مهذب الاسماء).
-
محذی
لغتنامه دهخدا
محذی . [ م ُ ] (ع ص ) آنکه بهره دهد از غنیمت کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
محضی
لغتنامه دهخدا
محضی .[ م ِ ] (ع اِ) آتش کاو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مِحْضاء. محضاء. محضاج . محضب . کله کسو. استام . مسعر. || کوره ٔ ساخته شده از گل . (ناظم الاطباء).