کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محضی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محضی
لغتنامه دهخدا
محضی .[ م ِ ] (ع اِ) آتش کاو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مِحْضاء. محضاء. محضاج . محضب . کله کسو. استام . مسعر. || کوره ٔ ساخته شده از گل . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
محذی
لغتنامه دهخدا
محذی . [ م ِ ذا ] (ع اِ) نِشگِردَه . ازمیل . شفره . (یادداشت مرحوم دهخدا). آلتی است که بدان چرم دوزان چرم را قطع کنند. (غیاث ). ج ، محاذی . (مهذب الاسماء).
-
محذی
لغتنامه دهخدا
محذی . [ م ُ ] (ع ص ) آنکه بهره دهد از غنیمت کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
محظی
لغتنامه دهخدا
محظی . [ م ُ ](ع ص ) تفضیل دهنده کسی را بر کسی . (آنندراج ). برگزیننده و ترجیح دهنده ٔ چیزی بر دیگری . (ناظم الاطباء).
-
محظی
لغتنامه دهخدا
محظی . [ م ُ ظا ] (ع ص ) تفضیل داده شده . برگزیده شده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
محضاء
لغتنامه دهخدا
محضاء. [ م ِض َءْ ] (ع اِ) چوب آتش کاو. (ناظم الاطباء). استام . مسعر. محضب . محضج . محضاج . محضاء. محضی .
-
بحوتة
لغتنامه دهخدا
بحوتة. [ ب ُ ت َ ] (ع مص ) ویژه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ساده و بی آمیغ گردیدن . (از ناظم الاطباء). سادگی . بی آمیغی . صرفی . محضی . خلوص . نابی . (یادداشت مؤلف ). از ماده ٔ بحت است بمعنی ساده و بی آمیغ گردیدن . (از آنندراج ). محض و صرف و ویژه شد...
-
عُقَدِ
فرهنگ واژگان قرآن
گره ها - جمع عقده (در عبارت "ﭐلنَّفَّاثَاتِ فِي ﭐلْعُقَدِ " منظور از دمنده ها در گره ها داستاني است که در الدر المنثور که از تفاسير اهل سنت است هم آمده به اين ترتيب که مردي يهودي رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) را جادو کرد ، و در نتيجه آن حضرت بيمار...
-
صرف
لغتنامه دهخدا
صرف . [ ص ِ ] (ع ص ) بی آمیغ. (مهذب الاسماء). بحت . محض . خالص . ساده . ناب . صافی . ویژه . بی آمیزش . (ناظم الاطباء). پاک . پاکیزه . فقط. یکتا. یگانه . خلوص . (ناظم الاطباء). بی آب . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (غیاث ).خالص از هر چیز. (منتهی الارب...
-
محض
لغتنامه دهخدا
محض . [ م َ ] (ع ص ) هر چیز خالص . (غیاث ). خالص . بی آمیغ.بی غش . بی آلایش . مجرد. صاف . (ناظم الاطباء). ویژه . بحت . صریح . صافی . (یادداشت مرحوم دهخدا). چنانکه در این ترکیبات : آفرین محض . احسان محض . جد محض . جور محض . حکمت محض . خیر محض . رحمت م...