کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محصون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محصون
/mahsun/
معنی
محفوظ و استوار؛ درامان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
محصون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mahsun محفوظ و استوار؛ درامان.
-
محصون
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) استوار شده (در حصار و جز آن ).
-
محصون
لغتنامه دهخدا
محصون . [ م َ ](ع ص ) محفوظ و استوار. (ناظم الاطباء). استوارشده به حصار و جز آن . (آنندراج ). محفوظ و نگاهداشته شده .- محصون کردن ؛ محفوظ کردن . مصون نگاه داشتن . حفظ کردن : نیل را بر قبطیان حق خون کندسبطیان را از بلا محصون کند.مولوی .
-
جستوجو در متن
-
سپیددز
لغتنامه دهخدا
سپیددز. [ س َ / س ِ پیدْ، دِ ] (اِخ ) نام دز [ دژ ] سپید است از قلاع مشهوره ٔ قدیمه ٔ پارس و آن کوهیست منقطع از جبال و هیچ کوهی بر آن مشرف نیست ، دور دامنه ٔ آن چهار فرسخ است وچهار راه مشهور دارد که توان ببالا رفت ، راه جنوبی سیاه شتر نام دارد و مسدو...
-
عدلام
لغتنامه دهخدا
عدلام . [ ] (اِخ ) (به عبری عدل قوم )، (پنهان کننده )اسم مغاره ای که در حوالی بیت لحم بوده داود در آنجامتواری گردیده و بر حسب تقلید در وادی قریطون در شرق بیت لحم میباشد و طول مغاره 550 قدم و دارای دهلیزهای بسیار است الا آنکه بزعم کاندر در وادی ایله د...